با اعلام نتایج داوری شانزدهمین جشنواره بین المللی سینما حقیقت، شاهد آن بودیم که یکی از معدود مستندهای خوب این دوره از جشنواره یعنی برزخیها ساخته عارف افشار نهتنها جایزهای دریافت نکرد بلکه در کمال تعجب در هیچ رشتهای حتی نامزد هم نشد و دست خالی جشنواره را ترک کرد. به نظر میرسد نادیده گرفتن برزخیها و بیمهری به آن بیارتباط با موضوع و محتوای آن نباشد چراکه برزخیها را میتوان از آثار خوش ساخت، استاندارد و مهم جشنواره به شمار آورد.
با اعلام نتایج داوری شانزدهمین جشنواره بین المللی سینما حقیقت، شاهد آن بودیم که یکی از معدود مستندهای خوب این دوره از جشنواره یعنی برزخیها ساخته عارف افشار نهتنها جایزهای دریافت نکرد بلکه در کمال تعجب در هیچ رشتهای حتی نامزد هم نشد و دست خالی جشنواره را ترک کرد. به نظر میرسد نادیده گرفتن برزخیها و بیمهری به آن بیارتباط با موضوع و محتوای آن نباشد چراکه برزخیها را میتوان از آثار خوش ساخت، استاندارد ...
بیهمگان از تولیدات رسانه ملی است که بهرنگ توفیقی و اصغر هاشمی کارگردانی آن را بر عهده داشتهاند. سعید جلالی و علیرضا کاظمیپور کجای قصه ایستادهاند؟ نویسندههایی که تنها نام خود را پای یک اثر میبینند و حذفیات انبوه آن را هنگام پخش احساس نمیکنند. چرا بهرنگ توفیقی اسم خود را از پای این اثر در تیتراژ قسمتهای اخیر حذف میکند؟ چرا رسانه ملی اثری تولید میکند که بعد مجبور شود آن را سانسور کند؟ ما داستانی را که عاشقانههای دو همسر، دعواهای...
بیهمگان از تولیدات رسانه ملی است که بهرنگ توفیقی و اصغر هاشمی کارگردانی آن را بر عهده داشتهاند. سعید جلالی و علیرضا کاظمیپور کجای قصه ایستادهاند؟ نویسندههایی که تنها نام خود را پای یک اثر میبینند و حذفیات انبوه آن را هنگام پخش احساس نمیکنند. چرا بهرنگ توفیقی اسم خود را از پای این اثر در تیتراژ قسمتهای اخیر حذف میکند؟ چرا رسانه ملی اثری تولید میکند که بعد مجبور شود آن را سانسور کند؟ ما ...
«کهن الگوی قهرمان» و فرهنگ فوران و طغیان شر در «یاغی»
قهرمان به دلیل شک ها و ترس هایی که دارد از پذیرش ماجرا امتناع می کند هر چند مشتاق به پذیرش باشد .وقتی جاوید با محبوبش فرار می کند درحقیقت تجسم قدرت غریزی ناخودآگاه اوست که در کهن الگوی قهرمان با مهار غریزه خود مسیر پیکار برای کمال را پشت سر می گذارد.
قهرمان به دلیل شک ها و ترس هایی که دارد از پذیرش ماجرا امتناع می کند هر چند مشتاق به پذیرش باشد .وقتی جاوید با محبوبش فرار می کند درحقیقت تجسم قدرت غریزی ناخودآگاه اوست که در کهن الگوی قهرمان با مهار غریزه خود مسیر پیکار برای کمال را پشت سر می گذارد.
یادداشتی بر فیلم دوزیست
فاطمه فریدن
زیستِ دوگانه
برزو نیکنژاد تبحر خاصی در فضاسازی دارد و این روش خاص را پس از فیلمی مانند زاپاس در این فیلم نیز به کار گرفته است. با وجود چنین شاخصه مثبتی اما دوزیست بیش از آن که فیلمی بهقاعده به لحاظ داستانپردازی باشد، بر بستری پرهیاهو و مملو از نوسان شکل گرفته است. به این ترتیب که طرح داستانی در خدمت ایده جالبتوجه فیلم نیست و در نیمه دوم به علت فقدان مایههای داستانی رو به افول میرود. در همین حالت...
یادداشتی بر فیلم دوزیست
فاطمه فریدن
زیستِ دوگانه
برزو نیکنژاد تبحر خاصی در فضاسازی دارد و این روش خاص را پس از فیلمی مانند زاپاس در این فیلم نیز به کار گرفته است. با وجود چنین شاخصه مثبتی اما دوزیست بیش از آن که فیلمی بهقاعده به لحاظ داستانپردازی باشد، بر بستری پرهیاهو و مملو از نوسان شکل گرفته است. به این ترتیب که طرح داستانی در خدمت ایده جالبتوجه فیلم نیست و در نیمه دوم به علت فقدان مایههای ...
وقایع مختلف زمانی فیلم، نه به شکلی خطی بلکه کاملاً غیرخطی روایت درام را شکل میدهند و پازل روایی فیلمنامه به تدریج و از طریق کنار هم قرار گرفتن همین خردهرخدادهاست که کامل میشود
وقایع مختلف زمانی فیلم، نه به شکلی خطی بلکه کاملاً غیرخطی روایت درام را شکل میدهند و پازل روایی فیلمنامه به تدریج و از طریق کنار هم قرار گرفتن همین خردهرخدادهاست که کامل میشود
حضور شخص پناهی جلوی دوربین حس دوستانه و به طور همزمان عجیب و عمیقی به فیلم داده است و پناهی توانسته است تا خشم خود را کارگردانی کرده و آن را به سمت یک تراژدی حرکت دهد. خرسی در «خرس نیست» وجود ندارد و تنها خطرهای موجود در فیلم شرایط امنیتی مرز و سنتهای کهن است که باعث شده است ساکنان روستا به تنهای نتوانند از آن دور شوند.
حضور شخص پناهی جلوی دوربین حس دوستانه و به طور همزمان عجیب و عمیقی به فیلم داده است و پناهی توانسته است تا خشم خود را کارگردانی کرده و آن را به سمت یک تراژدی حرکت دهد. خرسی در «خرس نیست» وجود ندارد و تنها خطرهای موجود در فیلم شرایط امنیتی مرز و سنتهای کهن است که باعث شده است ساکنان روستا به تنهای نتوانند از آن دور شوند.
تمام این سؤالها به شکل فریبدهندهای درون یک روایت توهمآمیز جانمایی شدهاند. هر گاه داستان به جایی میرسد که ممکن است پاسخ برخی از این سؤالات داده شود، روایت وارد یک فضای پیچیدهی دیگر میشود. پیچش داستانی فیلم بسیار هوشمندانه اما کمی مصنوعی است. کاش جلیلوند کمی دقت بیشتر و روشهای مدرنتر به کار میگرفت تا فیلمش مانند یک سایکودرام شاعرانه به پایان میرسید.
تمام این سؤالها به شکل فریبدهندهای درون یک روایت توهمآمیز جانمایی شدهاند. هر گاه داستان به جایی میرسد که ممکن است پاسخ برخی از این سؤالات داده شود، روایت وارد یک فضای پیچیدهی دیگر میشود. پیچش داستانی فیلم بسیار هوشمندانه اما کمی مصنوعی است. کاش جلیلوند کمی دقت بیشتر و روشهای مدرنتر به کار میگرفت تا فیلمش مانند یک سایکودرام شاعرانه به پایان میرسید.