اکبر سنگی
بازیگر
اکبر سنگی، گرافیست، تهیه کننده، دوبلور و بازیگر است.
وی در سن دو سالگی به دلیل ترس از گربه از یک پا فلج شد و مدتی طول کشید تا خوب شود و هم اکنون هم پای راستش از پای چپش لاغرتر است.
او از سن 4 تا 8 سالگی با خانواده به تبریز مهاجرت کرد و مجددا به تهران بازگشتند، وی در رابطه با این نقل مکان گفت:
"ما اصالتا ترک آدرباییجان بودیم، به همین دلیل چند سالی به آنجا رفتیم و در آن زمان من ترکی بلد نبودم و در همان جا به مدرسه رفتم، سپس بعد از سال دوم دبستان دوباره به تهران بازگشتیم و این بار فارسی بلد نبودم، ولی اکنون فارسی و ترکی را به خوبی بلد هستم."
اکبر سنگی در دوران مدرسه در زمینه هنر و ورزش بسیار فعال بود و توانست در مسابقات استانی تنیس روی میز، سه بار مقام اول را کسب کند و همه فکر میکردند که میخواهد ورزش کار شود ولی دست تقدیر او را به سمت بازیگری سوق داد.
وی که مدتی مسئول انجمن بازیگران خانه سینما بود، در رابطه با موضوع نقشفروشی و تقسیم نقش در مهمانیهای آنچنانی، گفت:
"من آن موقع هم که مسئول انجمن بازیگران خانه سینما بودم اطلاعات این طوری خیلی داشتم و شکایت هم زیاد میشد. باور دارم چنین اتفاقاتی میافتد و متأسفانه از این طریق برخی حتی معروف هم میشوند. چنانچه فلان هنرپیشه که سال 1373 با من در سریالی بازی میکرد دو سکانس بازی داشت و سوپراستار شد. چرا که برای ورود به این عرصه و بدون زحمت و تلاش هنرمند شدن، همان سالها که بودجه یک فیلم سینمایی خوب 7 میلیون تومان بود، او پول میلیونی به کارگردانی داد و معروف شد."
اکبر سنگی در سال 1365 در فیلم «کشتی آنجلیکا» بازی کرد که فیلمبرداری آن در خلیج فارس بود، وی در یک سکانس باید تیر میخورد و به دریا میافتاد ولی به دلیل وجود کوسه ماهی میترسید، در نهایت یک ناخدای محلی با پخش کردن ظروف ملامین روی آب باعث دور شدن کوسهها برای مدتی کوتاه شد تا بتوانند آن سکانس را فیلمبرداری کنند.
اکبر سنگی، سال 1373 در سریال «نبردی دیگر» که بر اساس خاطرات دو هزار و پانصد آزاده نوشته شده بود، حضور داشت و نقش یک سرگرد عراقی به نام "مشعل" را ایفا کرد.
او از خاطرات ساخت این سریال گفت:
"یک روز به سر صحنه رفتیم و دیدیم که از سرما یک گرگ در کنار جاده مرده و یخ زده و منبع گازوئیل ژنراتور نیز یخ زده، دیگر در آن روز فیلمبرداری نکردیم و به یک عروسی در روستا رفتیم."
وی در مصاحبهای با «خبرگزاری تسنیم» در خصوص بازی در فیلم «قلادههای طلا» گفت:
"تفکیک این دو موضوع که من بازیگرم یا یک سیاستمدار و طرفدار سیاست، با هم شعور و بینش سیاسی میخواهد. به من میگویند در سیاسیون طرفدار کدام گروه و جناح هستی میگویم هر گروه و جناحی که به مردم کمک کند. من نگاهم این است و کسی این نگاه را داشته باشد به شعور سیاسی رسیده است. من با باورم نقش و کاراکتر و حضور در هر اثر هنری را میپذیرم و عمده کارهای من هم در دل و جان مردم باقی مانده است."
از کارهای گرافیکی به یاد ماندنی او ساخت لوحی برای تیتراژ سریال «سربداران» میباشد.
از میان فیلمهای اکبر سنگی میتوان «یوسف هور»، «مرگ کسبوکار من است»، «مسیح» ، «مرد نامرئی» ، «یاران» ، «آخرین پرواز» ، «فیل در تاریکی» ، «مرگ پلنگ» ، «تفنگهای سحرگاه» و «بازداشتگاه» را نام برد.
از جمله سریالهایی که او در آنها به ایفای نقش پرداخته است میتوان به «کوچک جنگلی» ، «امام علی» ، «در چشم باد» ، «معمای شاه» و «حکایتهای کمال» اشاره کرد.