یک مشت تصاویر غیرمتعین

ده دقیقه اول تنگه اوقریب تنها کارکردش باید آشنایی با چهار شخصیت اصلی داستان باشد که متاسفانه چنین کارکردی پا نمیگیرد. هیچ کدام از ادمها ساخته نمیشوند حتی تیپ هم نمیشوند. چهار ادم تیپ نشده را وارد دنیای جنگ میکینم و دو آدم نا مشخص و تیپ نشده دیگر هم به آنها سنجاق میکینم و انتظار داریم تا مخاطب اتفاقات آنها را دنبال کند! علاوه بر این شش شخصیت اصلی، مردم هم نا متعین هستند؛ واقعا نمیتوان فهمید کیستند و چرا باید برای افرادی که نمیدانیم کیستند دل بسوزانیم و از تاول و زخمی شدن و قطع دست و پای انها ناراحت شویم و یا اصلا کوچکترین احساسی در ما بوجود بیاید؟ اینها اصلا انسان هستند یا موجودات فضایی مشابه انسان؟ میخواهم بگویم که حتی مردم به مثابه کلیت مردم هم در این فیلم نا متعین مانده است.
اگر هدف خلق فضایی شبه مستند است که از انتهای فیلم چنین فهم میشود که کارگردان محترم چنین قصدی داشته، اولا چرا چنین لنزی به کار برده شده که فضا را از مستند دور میکند؟ و دوم چرا فیلم چه در ابتدا و چه در طولش حتی در خلق یک تیپ ساده هم ناتوان است؟ اگر قرار بوده مستند کامل باشد پس چرا بر روی شش فرد انگشت میگذاریم و آنها را قهرمان فیلم فرض میکینم؟ فکر نمیکنید که بهتر بود بروید یک مستند کامل بازسازی میساختید البته نه با این میزانسن و نه با این لنز دوربین...
نکته بعدی اینست که هر چقدر هم افراد دارای آرامش درونی باشند باز هم تفاوت است میان کسی که در خانه اش نشسته با کسی که در جنگ است. فشار جنگ باید از قیافه افراد مشخص باشد نه اینکه کلی قطع دست و پا نشان بدهیم و بعد که به خلوت افراد میرویم هیچ گونه فشاری روی چهره آنها مشاهد نشود و انگار در خانهشان دارند با هم گپ میزنند. درست است که فیلم برداری در روزهای مختلف انجام میشود ولی فیلم یک موجود به هم پیوسته است!!
از کسانی که فیلم را میبینند خواهش میکنم که به صداهای جمعیت در فیلم دقت کنند مثلا انجا که صلوات فرستاده میشود یا جمعیت چیزی میگویند؛ به اینها دقت کنید، به عمق فاجعه صداگذاری در فیلم دقت کنید...
در سالن نمایش که نششسته بودم فردی با که تا به حال در سالن ندیده بودمش کنارم نشست، در کل فیلم سرش روی موبایلش بود و حتی یک سکانس از فیلم را مشاهده نکرد اما وقتی فیلم به انتها رسید شروع کننده دست زدن برای فیلم بود و چند نفر دیگر هم به همراه او به دست زدن پرداختند! خیلی خوب است که موسسات تولید فیلم بعد از ساخت فیلم روی تبلیغ فیلمشان به این شیوه و البته به شیوه های دیگر که نمیتوانم بگویم متمرکز میشوند اما کاشکی به جای این خرجها روی فیلمنامه اثر متمرکز شوند و هر کاری را به متخصص آن کار واگذارند تا نتیجه طوری نشوند که مجبور به خرج کردن بیشتر از جیب بیت المال برای تحویل گرفتن فیلمشان شوند.
فیلم تنگه ابوقریب یک فیلم ضعیف است که شاید بتواند احساست برخی را که اصولا نمیتوانند دنیای فیلم را با دنیای بیرونی تفکیک کنند جریحه دار کند اما مطمئننا تا چند سال آینده نامی از ان نخواهد ماند.