
نقد فیلم پذیرایی ساده, Modest Reception, پذیرایی سادهی اخلاق - نقدی بر فیلم پذیرایی ساده ساخته مانی حقیقی
انسان در حین مضیقت مالی ممکن است رفتارهایی از خود بروز دهد که در هنگام آسایش مالی به دور از آنها باشد.
زمانی که مارکس به تفسیر روح تاریخ از دید اقتصاد فکر میکرد، بازتاب طبقات را در آیینه زمانههای متفاوت مشاهده کرده بود. مارکس به سبب این ویژگیهای اقتصادی، از روابط ارباب و برده استفاده کرد و در ذیل آن تا به امروز نیز با تفاوتهایی که بوجود آمده است، به تشریح پرداخته است. در روزگار قدیم، هرچه مردان قبایل، قویتر بوده و رمز رزم بهتر میدانسته، غنیتر بوده و منسبی بالاتر داشتند. تا به امروز که هرچه "پول" بیشتر داشته باشی، قوی تر هستی. اما کمی به پدیده " پول " بیشتر فکر کنیم. زمانهای قدیم، ما به ازای زحمت خود، غذا و آذوقه دریافت میکردیم. عرق ریختن و زور بازو، از نشانههای مردانگی بود. بیشتر مردم کشاورز و دامپرور بوده و یا ماهیگیری میکردند و براساس شغل خود به تبادل کالا میپرداختند. پول و اسکناس، ابزاری برای عدم جابجایی کالاها به مکانهایی با مسافت بیشتر و غیره بود. پول البته وسیلهای ارزان تر و بهتر و آسان تر برای تبادل نیز بود. اکنون مردان به سبب زحمت روزانه خود، پول دریافت میکردند. اما نکتهای که اینجا بیشتر میخواهم مطرح کنم، به مسئلهای بزرگتر به نام "اخلاق" ربط دارد. اساسا در روزگاران قدیم، بیشترین وسیله ارزیابی اخلاق مردان، مسائلی همچون غیرت و محافظت از دام و زمین و سرزمین خود بود. در حقیقت مردانگی یک فرد در جنگ برای دفاع از سرزمین خود یا بدست آوردن زمینهایی بیشتر، محافظت از خانواده و دام بوده است. البته با حضور دین، ایمان و عقاید نیز این مجموعه را بزرگتر کرد. اما در روزگار اکنون، مهمترین ابزار ارزیابی اخلاق، پول است. ممکن است دو خانواده بتوانند با عقاید حتی دینی کاملا متفاوت در کنار یکدیگر زندگی کنند و حتی در خانه خود به تخریب عقاید دیگری بپردازند و اتفاقی هم نیفتد، اما اصلا ممکن نیست که به جیب همسایه خود ضرری نرسانی و جوابی نگیری. طرد نشوی. انسان در حین مضیقت مالی ممکن است رفتارهایی از خود بروز دهد که در هنگام آسایش مالی به دور از آنها باشد. حال فرض کنید بخواهید فیلمی بسازید تا ابعاد اخلاقی و رفتارها در طبقات مختلف را بررسی کنید. آیا به زیبایی پول نمیتواند یک ابژه برای رسیدن به سوژه اخلاق باشد؟! در حقیقت شاید بازی کردن با پول و پخش کردن آن بصورت صدقه در وجهه بیرونی، بتواند به سادگی بر اخلاق بصورت درونی اثر بگذارد. وقتی فیلم "پذیرایی ساده"، اثری از "مانی حقیقی" را میبینیم، با یک سری موتیف مواجه هستیم. موتیفها از بذل و بخشش پول در بستههایی به مقداری معین، آغاز شده و در طی گذر از یک داستان، تصویر بیرون اثر پول و اقتصاد را بر اخلاق به ما نشان میدهد. مانی حقیقی و ترانه علی دوستی، از سر اجبار و یک نوع صدقه از جانب مادر مانی حقیقی، باید به روستای قدیمی زادگاه مادر قدم گذاشته و پولها را در بستههایی خیرات کنند. در ابتدایی ترین گام، به مردان قانون میرسند. این دو کاراکتر، با بازی زیبایی که ارائه میدهند، قانون را در اولین گام مورد آزمایش قرار میدهند. شاید از آنجا که قانونها در بسیاری موارد قواعدی تعریف شده برای بهتر بودن زندگی هستند و نه مربوط به اعتقاد و اخلاق، به سادگی وقتی طعم پول را میچشند، آرام و بهت زده به جمع آوری پول دست میزنند. آیا در حقیقت، اخلاق و قانون در یک مسیر تعریف قرار دارند؟ قانون امری موضع به جهت رسیدن به فضایی بهتر برای زندگی است و اخلاق فی نفسه ممکن است همیشه در جهت خیر و مصلحت نباشد. اما اخلاق میتواند در عالیترین مقامها برای هر فرد باشند، در صورتی که قوانین ممکن است فرد را به مرحلهای از انزجار برسانند. این دو امر از هم فارق هستند، اما در هم اشتراکی نیز دارند، که بعضی قوانین در ذیل قواعد و عقاید که میتوانند در اخلاق ریشه بدوانند، نوشته میشوند. دو کاراکتر بعد از گذشتن از مردان قانون و شکستن قانون، شاید راه را آسان فرض کرده و شروع به پخش این خیرات میکنند و میخواهند زودتر همه چیز تمام شود. اما این اشتباه را کردهاند که از انسان نوعی، نگاشتی فراتر از خطوط مرز قانون ندیدهاند. انسانها، هر کدام، به سادگی میتوانند همه مرزهای قانون را شکسته و حتی برای خود هیولایی شوند. پس در گام اول، قانون را میشکنند. در گام دوم، تصوری آسان از عمل خود دارند، اما با سرسختی انسانی مواجه میشوند. در این گام به دروغ متول میشوند. در گام بعدی، با مرد بی قانون که قاچاق میکند مواجه میشوند. در این گام بوسیله تحقیر راه خود را جلو میبرند. در گامی دیگر، کودکان را به بازی وارد میکنند و از تحقیر و دروغ بعنوان وسیلهای همزمان استفاده میکنند. البته با سرسختی مرد صاحب قهوه خانه مواجه میشوند. و البته با فردی (صابر ابر) که این خصوصیات را از قبل در خود دارد مواجه میشوند. در گام بعدی ، شخصیت های فیلم، پول نقشی رنگین تر مییابد و دو برادر مورد آزمایش قرار میگیرند. دروغ چاشنی تحقیر را با خود همراه میکند و در انتها با دزدی که مانی حقیقی در حقیقت از مصطفی کرندی میکند، پول را به مرتضی کرندی میدهد. اما آزمایش از شخصیتهای ما فراتر رفته و به حیطه دو برادر میرسد. آیا برادری که حاضر نبود برای خود پول را به ازای کارش بردارد، برای برادرش این کار را میکند؟! در حقیقت، اگر کمی خود را جای مصطفی کرندی قرار دهیم، لحظهای سرشار از کالای اصلی اقتصاد میشویم و در لحظهای بعد خالی. انگار که از بانک تو پولی دزدیده باشند. اما مصطفی در آزمون مرتضی پیروز بیرون میآید و بار کامیون را خالی میکند. در گام بعدی دروغ دیگر از کلام خارج شده و معنایی درونی تر به خود میگیرد. این بار دیگر انفاق را حتی نمیبینیم. این بار پول را در جایی قرار میدهند و مرد کارگر ساختمان، دزدی میکند. هرچه جلوتر میرویم، خصایص شر رنگی جدید به خود گرفته و خیرهای ثابت در جهت تعریف شرها گامی محکم تر بر میدارند. دیدگاه ثنویت و تعریف دو متضاد از درون یکدیگر را میتوان لمس کرد. شخصیت های ما که در کنه خود انسانهایی شاید بد نباشند، اما دست به کثیف ترین کارها میزنند. و در گام انتهایی، مردی که کودک مرده یک روزه خود را دفن میکند. حقیرترین جملات از دهان مسئول خیر بیرون میآید. تماشاچی اگر همراه باشد، در حین شنیدن این جملات حتی عرق میکند. مهمترین آزمون برای بقا. آیا براستی شخصیت مانی حقیقی اینقدر حقیر بود؟! آیا هدف فقط پخش پول نبود؟! اما شاید در بین این همه تکرار، مجبور به دروغ، تحقیر، دزدی و پا گذاشتن بر روی وجدان شوی. شاید آن صحنهای که مانی حقیقی در کنار کودک یک ساله مرده، دراز میکشد، آن کودک معصوم و پاک مرده انسانیت خود را میبیند. و شاید در همین صحنه، به خود باز میگردد. در انتها حتی اگر تو وسیلهای برای خیر باشی و در راه رسیدن به آن، متوسل به تعریف شر بشوی، راهی بجز گیر افتادن در تله شر نداری. در حقیقت حتی اگر در پی گل باشی و پا در مرداب بگذاری، هر چه بیشتر تلاش بکنی، بیشتر در مرداب فرو میروی. ازمیان تک تک اپیزودها میتوان هر دو جنبه اخلاقی را دید، اما به وضوح میتوان فارغ از اقتصاد، در همان رتبه و مقام، فرهنگ، دین، روابط اجتماعی و غیره را نیز در هر برهه زمانی در سیر زندگی انسانها دخیل دانست.همانجا که "آنتونیو گرامشی"، تفاوت دیدگاه خود را با "مارکس" بیان میکند. شاید بتوان این فیلم را به گونهای دیگر نقد بر "هژمونی احمدینژاد" دانست، که در پی رسیدن به اهدافش (حتی اگر فرض کنیم کاملا خیرخواهانه باشد) ، به نتایجی عجیب رسیدیم. شاید پخش کردن پول، همان توزیع پول احمدینژادی باشد و هزاران شاید دیگر، اما این فیلم به ورای پول سفر کرده و تو را به تصور قدرت داشتن آن میبرد. جایی که هم بر مردمان طبقات متوسط و پایین نقد میشود وارد کرد و هم بر مردمان طبقه بالا که ثروت خود را قدرت میدانند. در انتهای فیلم نیز، باز این قانون است که نه در پی مجازات شکسته شدنش، که بیشتر برای پذیرایی ساده از کسانی که از جنس بیقانونی نیستند، اما از قانون هم نیستند، برمیآید.
نقدهای مرتبط با این اثر
یادداشتی بر فیلم پذیرایی ساده, Modest Reception, پذیرایی سا ...
"پذیرایی ساده" فیلمی موفق در عرصه بین المللی که مدتها در تحریم حوزه هنری قرار داشت، پس از اکران آنقدر خوش ساخت از آب درآمد که حتی اکنون و پس از گذشت چند سال از اکران آن، پیدا کردن فیلمی هم سطح آن بسیار سخت و بعید است. فیلمی که برخلاف نظر حوزه هنری دولت دهم، نه تنها ساختار شکن و غیر هنری نبود، که اکنون معیار مهمی برای تمیز دادن هنر از ضد هنر به شمار می آید. در این نوشته به بررسی نقاط ضعف و قوت این ره آورد هنری مانی حقیقی خواهم پرداخت. جدال...
نقد فیلم پذیرایی ساده, Modest Reception, طلسم ثبوت
«پذیرایی ساده» از آن دست فیلم هایی است که قرار است در اوج سادگی بسیار پیچیده باشد. این پیچیدگی ها، بی آن که خود را فریاد بزنند با پیشرفت داستان به مرور پررنگ تر می شوند تا جایی که در نهایت به یک معمای بزرگ مبدل می گردند و اوج این پیچیده گویی و سخت فهمی پایان فیلم است. زن و مردی (ترانه علیدوستی و مانی حقیقی) بی آن که هیچ اطلاعاتی از آن ها دراختیار مخاطب قرار داده شود و یا حتی نسبت آن ها با یکدیگر مشخص گردد مقدار زیادی پول را میان مردم نیازمند...
پربازدیدترین نقدها
در صورت تمایل نظر خود را درباره این نوشته بنویسید
نظر سایر کاربران