
نقد فیلم لانتوری, lantouri, بررسی بلندپروازانه
این درام جسورانه در سبک، به قانون تقاص چشم در برابر چشم جایز در مجازات اسلامی میپردازد.
"لانتوری" رضا درمیشیان، توسط بازگویی با نیرویی شبه طوفانی در سبک غیرخطی، بررسی بلندپروازانهی دیگری است از ناامیدی تکاندهندهی نسل جوان و محروم از حقوق خویش در ایران. این درام اجتماعی در پایینترین سطحش راجع به قصاص، تقاص چشم در برابر چشم جایز در مجازات اسلامی است، اما گردبادی از موضوعات شامل نقض حقوق بشر در ایران، کشمکش بر سر حقوق زنان، فساد و دیگر مسائل معاصر نیز در بر میگیرد؛ در عین حال، در سطحی بالاتر، به بررسی زاویهی دید و داستانسرایی غیرقابل اعتماد میپردازد. در حالی که این فیلم یک پیشنهاد اکید تماشا برای کسانی است که میخواهند ضربان آنچه در ایران رخ میدهد را حس کنند، اما به هر حال فیلم برای تماشا سخت است که خود نویدبخش آن است که پخش جشنوارهای آن منجر به پیشتازی در فروش خواهدشد.
"لانتوری" با ادعای بررسی یک جرم تکاندهنده، در سبک از جامپ کاتهای گُداری، مونتاژ عکسهای "بدو لولا بدو" (Run Lola Run) اثر تام تیکور و شاهکار منحصر به فرد کامران شیردل یعنی "اون شب که بارون اومد" (1347) که مصاحبهها و گزارشهای رسانهای را ترکیب کردهبود تا دیدگاههای متناقضی از یک واقعه را جمعآوری کند، الهام گرفته است. از لحظات آغازین، فیلم درمیشیان با انفجاری از تصاویر، جزییات و صداها، گرفته شده در رسانهها و سبکهای مختلف، لبریز از نظرات جامعهشناسان، فعالان حقوق بشر، تندروهای سیاسی و حتی مردان (و زنان) در خیابان، عملاً بیننده را مورد حمله قرار میدهد.
جرم مورد بحث، اسیدپاشی روی صورت یک زن است و قربانی مریم (مریم پالیزبان)، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر سی و چند سالهی اشرافیای است که سالها علیه قانون قصاص ایران مبارزه کرده است. اما پس از بدشکل شدن شدید، حس او نسبت به قصاص دستخوش چرخش 180 درجهای میشود. مجرم پاشا (نوید محمدزادهی قوی و به همان خوبی که در "عصبانی نیستم" بود) است، مرد جوانتری که غرق در فکر مریم شده و با اینکه از طبقهی اجتماعی پایینتری است و زندگیاش سراسر خلاف بوده، خودش را خواستگار او میداند. آیا کار او یک عمل از پیش برنامهریزیشده بوده، یا جنایتی آنی از سر عشق و شور؟
پاشا مغر متفکر یک باند خیابانی است که از کیف قاپی ساده و زورگیری به سمت سرقت ماشین، گروگانگیری و اخاذی حرکت کردهاست. سرگذشت او در طول داستان و از دیدگاههایی متناقض بیان میشود: بعضی میگویند او رابین هودی است که فقط به ثروتمندان فاسد دستبرد میزند و از غنائمش برای کمک به بچههای یتیم استفاده میکند، در حالی که دیگران او را تفاله مینامند. از نظر همدستش در باند خلافکاری، بارون (دیگر ستارهی "عصبانی نیستم"، باران کوثری، که اینجا در نقش دختری بد با چشمانی فوقالعاده افسونگر ظاهر شده)، او مرد حساسی است که وقتی کسی را میکشد گریه میکند.
وضعیت مریم نیز به طریق مشابهی ارائه میشود_ از طریق شایعات، مصاحبه با کسانی که خودشان را دوست وی معرفی میکنند، دوستپسر سابق، و نهایتاً از طریق شهادت خود او. درمیشیان بینندگان را آگاه میکند که در زندگی چقدر مسائل به تعبیر و سوء تعبیر برمیگردد، به خصوص در جامعهای که تفکیک حقیقت، شایعه و دروغ از یکدیگر کار سختی شدهباشد.
کارگردان از دوربینی دائماً در حرکت (با فیلمبرداری اشکان اشکانی) و سبک تدوینی متلاطم (حاصل کار هایده صفییاری) استفاده کرده که با وقایع به طور فزاینده اضطرابآور فیلم همخوانی دارد. هنگامی که پزشک زندان، پاشا را برای تقاص چشم در برابر چشم (به معنای دقیق کلمه)، که مریم تقاضا داده، آماده میکند تنش موجود تقریباً به بیش از حد تحمل میرسد. در اینجا به نظر میرسد درمیشیان و صفییاری دانسته با تصاویر "سگ اندلسی" (Un Chien Andalou) لوئیس بونوئل بازی میکنند. علاوه بر تصویربرداری تنشآفرین و تدوین متلاطم، طراحی صدای ویرانگر اعصاب محمدرضا دلپاک، غوطهوری ما را در ذهن پاشای دیوانه عمیقتر میکند.
لانتوری قبل از اکران بینالمللی در بخش پانورامای جشنوارهی بینالمللی فیلم برلین، در جشنوارهی فیلم فجر فیلم پرسروصدایی بود، جایی که دلپاک جایزهی بهترین طراحی صدا را دریافت کرد. بر حسب اتفاق، درام اجتماعی تلخ دیگری راجع به اسیدپاشی به زنان، "ابد و یک روز" کارگردان فیلم اولی سعید روستایی، 9 جایزه، شامل بهترین فیلم بخش نگاه نو را از آن خود کرد.
مترجم: علی اسماعیلی
نقدهای مرتبط با این اثر
نقد فیلم لانتوری, lantouri, نگرشی به فیلم "لانتوری"
پاشا (نوید محمد زاده) جوانی است که در جریان کارهای خلاف با یک دختر (باران کوثری) و دو پسر خلاف دیگر (بهرام افشاری) و (مهدی کوشکی) آشنا می شود و یک گروه کوچک تبه کاری که بعدا لانتوری نامگذاری می شود را تشکیل می دهند. در این میان پاشا دلداده مریم (مریم پالیزبان) که یک روزنامه نگار و فعال اجتماعی است، می شود. پاشا مریم را در تهیه خبر از خلافکاران کمک می کند و در ادامه ...
یادداشتی بر فیلم لانتوری, lantouri, اسید به مثابه عصبیت
لانتوری شمایل جامعه ی در حالِ گسست است، یا به تعبیری، تصویری عصبی است، از جامعه ی جدایی. در جامعه ی جدایی، طبقات، روز به روز از طبقات دیگر فاصله میگیرند و به هم رده های خود نزدیکتر میشوند. ماحصلِ این گسست، فرآیندی است بنام غیریت سازی. هنگامی که شکاف میان نسل ها و طبقات و افراد بیشتر میشود، افراد در این اتمفسر جدایی طلب، مدام دست به غیریت سازی از «دیگری» میزنند و مدام خود را بیگانه از او درمییابند و سرانجام آن، زوالِ توانایی همدلی...
پربازدیدترین نقدها
در صورت تمایل نظر خود را درباره این نوشته بنویسید
نظر سایر کاربران