
یادداشتی بر فیلم فروشنده, the salesman, فروشنده بودن
ایده کلی فیلم فروشنده:همه ما در این دنیا به نوعی فروشنده هستیم.یعنی در قبال چیزی ک به دست می آوریم چیزی را از دست میدهیم (میفروشیم) به نظر میرسد اشاره اصلی فیلم به ذهن بیمار افراد جامعه در قبال مساعل جنسیست.(سکانس تاکسی-سکانسی ک عماد گوشی یکی از شاگردانش را بررسی میکند-مینا ساداتی که زنی مطلقه است و از اینکه نقش یک فاحشه را بازی میکند ناراحت و عصبانیست زیرا بعضی نگاه های بیمارگونه به او در جامعه برایش تداعی میشود و در آخر هم اصلیترین...
ایده کلی فیلم فروشنده:همه ما در این دنیا به نوعی فروشنده هستیم.یعنی در قبال چیزی ک به دست می آوریم چیزی را از دست میدهیم (میفروشیم)
به نظر میرسد اشاره اصلی فیلم به ذهن بیمار افراد جامعه در قبال مساعل جنسیست.(سکانس تاکسی-سکانسی ک عماد گوشی یکی از شاگردانش را بررسی میکند-مینا ساداتی که زنی مطلقه است و از اینکه نقش یک فاحشه را بازی میکند ناراحت و عصبانیست زیرا بعضی نگاه های بیمارگونه به او در جامعه برایش تداعی میشود و در آخر هم اصلیترین موضوع که پیرمردیست که حتی در آن شرایط زندگی که در فیلم میبینیم نمیتواند غریضه جنسی خود را کنترل کند
وسوسه کلید واژه مهمی در فیلم است
شخصیت عماد ک به نظر میرسد انتخاب این نام بی ربط به منتقم بودن او در فیلم نیست در اواخر فیلم از روی وسوسه ی خشم و انتقام سیلی محکمی به آن پیر مرد میزند.به نظر میرسد ک پیر مرد با تحقیر و فشاری ک آن سیلی به او وارد کرده دچار سکته و حمله قلبی دوباره میشود و ظاهرا میمیرد
و بعد میبینیم همراه با آن پیر مرد ک با اورژانس از خانه بیرون برده میشود همسر عماد هم از خانه خارج میشود(با توجه به هشداری ک به عماد داده بود درباره رفتار با پیرمرد)
اینجاست ک میبینیم حتی عماد هم به نوعی فروشنده میشود و در قبال خالی کردن خشم خود و کنترل نکردن آن همسر خود و یا شاید رضایت همسر خود را از دست میدهد(میفروشد)
نقدهای مرتبط با این اثر
یادداشتی بر فیلم فروشنده, the salesman, آشپزخانه هاي فرهادي و ...
آرتور ميلر و مرگ ويلي,,, شايد دستمايه ايست براي فيلم فرهادي كه به شدت پس از گذشته، فرهاديه ديگريست, شخصيت هاي فروشنده با تمام قوت خود در شكل گيري و ساختار به شدت فرانسوي اند. عماد با حركات آرام صورتش تمام حرف هايش را مي زند ديگر نه از فريادهاي چهارشنبه سوري وار خبري ست ، نه از غيرت هاي بچگانه ي شهر زيبا و نه خنده هاي ابتدايي درباره الي و نه حتي بغض هاي جدايي نادر از سيمين، فروشنده نه داد مي زند و نه مشت مي كوبد آرام نگاه مي كند، تصميم مي گيرد...
نقد فیلم فروشنده, the salesman, فروشنده ای که خوب فروخت
رعنا آسیب میبیند . حریم خصوصی ش مورد تجاوز قرار میگیرد و هیچ کاری هم از مَردش بر نمی آید . بزودی ترس اولیه جای خود را به سرگشتگی و پوچی میدهد . زندگیش یکباره رنگ میبازد آنقدر که دیگر حتی خودش هم نمیداند چه میخواد . رعنا سردرگم است . هم نمی خواهد به کلانتری برود یا دوستانشان موضوع را بدانند و هم به عماد تشر میزند چرا کاری نمیکند .اما آسیب عماد بزرگتر و کمرشکن تر است . فیلم روی زوال عماد بیشتر تکیه میکند تا شکست رعنا . روند تدریجی گاو شدن عماد...
پربازدیدترین نقدها
در صورت تمایل نظر خود را درباره این نوشته بنویسید
نظر سایر کاربران