
گزارش سلام سینما از مصاحبه پر تیتر جواد شمقدری با رجا نیوز

سلام سینما- آقای ایوبی چند میلیارد تومان از ارشاد کمک گرفته است؟/ چرا به همهی کمکهایی که در طول سی سال گذشته شده است، چراغ نینداختهاند/ «آشغالهای دوست داشتنی» از ایدهی درخشانی برخوردار است و به نوعی مصداقی بر توجه به کرسیهای آزاداندیشی است. البته چون احتمالاً فیلمساز تلاش داشته تا از ایده خاصی دفاع و دیگری را محکوم کند/ ا مؤسسه رسانههای تصویری را موظف کردیم که از فیلم دهلیز 100 میلیون تومان حمایت کند
* خبرنگار: وقتی آقای کمال تبریزی به عنوان یکی از افراد جریان 8+1، این فیلمنامه را آورد، مجوز نگرفت، ولی آقای عطشانی آورد و مجوز گرفت. خط قرمز اصلی شما همان افرادی بودند که نامشان در آن بیانیهی نه نفره انتقاد از انحلال خانهی سینما آمده است؛ البته به استثنای آقای حاتمیکیا...
شمقدری: من چالش نداشتم. این بیشتر برمیگردد به رویکردهای سیاسیای که داشتند.
* «خیابانهای آرام» را که در دورهی ما ساخت و مجوز نمایش گرفت؛ درحالی که خود تهیهکنندهی فیلم به خاطر تبعات سیاسیاش نگران اکران آن بود و جلوی اکرانش را گرفت.
* تبریزی حتی بعد از خیابانهای آرام برای دریافت پروانهی ساخت فیلمنامهی جدیدی با عنوان «قبر دو طبقه» اقدام کرد. خب این فیلمنامه مشکلات جدی داشت. من شک ندارم اگر به این فیلمنامه مجوز میدادیم، از نظر شما مرتکب گناهی نابخشودنی شده بودیم.
* خبرنگار: در سال 88 این اتفاق افتاد که گروهی داشتند فیلم کاندیدای دیگری را تهیه میکردند و شما فیلم کاندیدای دیگری را و بالاخره شما پیروز شدید.
* مبدع و طراح جشنواره عمار خود من بودم.
* چون تا نه دی شاید 20 روز یا یک ماه بیشتر فاصله نبود، هفتهی بعد یکی از دوستان (آقای مرادیان-اولین دبیر جشنواره عمار) را دعوت کردم. از بچههایی بود که میدانستم میتواند خیلی سریع این کار را راه بیندازد، چون یک کاری بود که باید سریع راه میافتاد. به او گفتم، برو جشنواره را راه بنداز، تنها هم نباش و برو سراغ آقای جلیلی، دکتر عباسی، آقای طالبزاده و... و طوری هم عمل کنید که نیاز به حضور ارشاد نباشد. میخواهیم یک جشنوارهی مردمی باشد، نه یک جشنواره دولتی.
* فیلم «تنهای تنهای تنها ،که البته اول اسمش رِنجرو بود، آن قدر مورد تأیید ما قرار گرفت که آن را روی میز گذاشتیم که بسازیم. یعنی فیلمنامه تا مدتها روی میز خود من بود که اولویت دارد. البته خودم روی فیلم نظراتی داشتم و گفتم وقتی پول رسید، کارگردانش را صدا میزنم و نکات را هم میگویم و بعد هم به او پول میدهم و میگویم برود فیلم را بسازد.
* ما مؤسسه رسانههای تصویری را موظف کردیم که از فیلم دهلیز حمایت کند تا فیلم به جشنواره برسد که این مؤسسه 100 میلیون تومان حمایت کرد و فیلم به جشنواره رسید.
* خبرنگار: این جشنواره به اسم انقلاب است. این همه رودربایستی برای چیست؟ مثلاً آقای «مانی حقیقی» که داور جشنواره بود، چه ربطی به جشنوارهی انقلاب اسلامی دارد؟
شمقدری: بالاخره سینمای ایران همین است. ما باید از سینمای گلخانهای عبور کنیم. سینمای گلخانهای این است که حتی در داوری جشنواره فجرش هم میگوید الا و بالله باید به همین فیلم جایزه بدهید ... این که دیگران چه میکنند بحث دیگری است. حرف من این است که ما به سمتی رفتهایم که دیگر از این که سینما را به شکل گلخانهای مدیریت کنیم باید عبور کنیم. البته قطعاً خطا و لغزش هم رخ میدهد و این را باید بپذیریم.
* در داوری جشنواره قشنگ نیست یک مدیر بالادست بیاید و بگوید همه به یک نفر رأی بدهید. میماند بیان یکسری کلیات. یکسری اظهارات که میآید و میگوید ما چنین رویکردها و نظراتی داریم. در دورهی ما در حد بیان رویکردها جلو نرفتیم و نگفتیم باید فیلم خاصی باید جایزه بگیرد و یا آدم خاصی باید جایزه خاصی را بگیرد. ابداً این کار را نکردیم.
* خبرنگار: سختترین روز کاری:
شمقدری: سختترین همانی است که شما گفتی. حرکتی بود که میدانستم پشت آن نیتهای دیگری است، اما متأسفانه به اسم ارزشها و انقلاب کارهایی شد. روز نبود، یک جریان بود. خبر داشتم که قطعاً یک توطئه است و توسط کسانی که در خانهی سینما ضربه خورده بودند و میخواستند انتقام بگیرند، طراحی شده است.
* خبرنگار:مورد فیلم «خصوصی» که آقای فرحبخش ساخت، چیست؟ ما شنیدیم که شما هم این فیلم را دوست داشتید:
شمقدری: نه، این طور نیست
* خبرنگار: برف روی کاجها. آقای شمقدری! این فیلم، فیلم بدی است...
شمقدری: این جوری بگویم که وقتی 100 تا فیلم به جشنواره میآید باید بپذیرید 20 درصدش مناسب نباشد. آن سال تصمیم گرفتیم همهی فیلمها در جشنواره بیاید، چون بالاخره این نکته وجود دارد که نظام داشت تلاش میکرد افراد و جریانات و گروههایی که بعد از فتنه دچار نوعی واخوردگی شدند و به تعبیر خودشان حالشان خوب نبود، حالشان خوب شود. البته معلوم شد که حالشان خوب نمیشود تا دو باره خودشان بیایند رأس کار، چون الان حالشان خوب شده است.
* بگذارید تا من نکاتی را در مورد «آشغالهای دوست داشتنی» بگویم. این فیلم از ایدهی درخشانی برخوردار است و به نوعی مصداقی بر توجه به کرسیهای آزاداندیشی است. البته چون احتمالاً فیلمساز تلاش داشته تا از ایده و نگرش خاصی دفاع و دیگری را محکوم کند، در نوع و آرایش موقعیتها به گونهای عمل کرده که خودش روئینتن باشد. این همان جایی است که فیلمساز جوانمردانه عمل نکرده است. البته من فکر میکنم مدیریت میتواند تعادل را به این فیلم بازگرداند. اگر ما بودیم، این کار را انجام میدادیم تا لااقل مخاطب خودش به قضاوت برسد، نه اینکه با شعبدهبازی و دروغ، مخاطب را فریب دهیم تا فیلمساز تز خودش را جا بیندازد.
* از میان مثلاً چهارصد میلیارد تومان کمک ارشاد در سال گذشته به فعالیتها و موسسات فرهنگی کشور، به یکباره روی یک رقم یک میلیارد و هفتصد و هفتاد میلیون تومانی جنجال میشود، معلوم است موضوع چیز دیگری است.
* خبرنگار: آقای سهیلی. شما بیشترین حمایت را از او کردید. حتی بعد از ماجراهای «گشت ارشاد»؛ خودش را فرستادید کن که از او دلجویی کنید، اما ایشان اخیراً مصاحبه کرد و گفت: «آقای شمقدری را باید بفرستیم موزه»!
شمقدری: این داستان دیگری است. در تاریخ هم پر است از این نامردیها. اما به هر حال، ببینید وقتی میگویند باید نظام پدر باشد یعنی چه؟ پدر هم به یک بچهی خاطی میگوید بیا بنشین سر سفره غذایت را بخور.
* اگر این آقایان واقعاً به دنبال شفافسازی هستند، چرا به همهی کمکهایی که در طول سی سال گذشته شده است، چراغ نینداختهاند و بعد هم با عناوین و اسامی بازی ناجوانمردانهتری میشود که مثلاً شمقدری به موسسهی برادرش این کمک را کرده است. اگر این گونه بخواهیم خبرسازی کنیم، پس لطفا خبر بزنید که چند سال قبل، آقای ایوبی چند میلیارد تومان از ارشاد کمک گرفته است؟
1-هر آنچه کمک شده است، همه با دستور و موافقت وزیر محترم و وزارتخانه بوده و نه شمقدری.
2-تمام کمکها صرف فعالیتهای فرهنگی و سینمایی شده و ریالی از آن به جیب هیچیک از افراد مرتبط با مرآتهنر نرفته است. بلکه هزینهی یک فعالیت سینمایی شده است که اتفاقاً گزارشات دقیق آن در پرونده هست. سوال ما این است که حالا که آقایان به بایگانی و دبیرخانهی وزارتخانه دسترسی دارند، چرا اطلاعات را ناقص و تحریف شده منتشر میکنند؟
3- موسسه مرآت هنر جز معدود موسساتی است که قرار نیست افراد موسس و هیئت امنا از سود احتمالی، ریالی دریافت کنند و اگر هم ذخیره و سودی در پایان سال اندوخته شود، باز این باید صرف فعالیتهای فرهنگی و سیاسی گردد. پس از انحلال هم، تمام دارائیها به ولی فقیه زمان عودت داده خواهد شد.
* اینکه از میان 150 فیلمی که پروانهی ساخت میگیرند، تعدادی هم به خیانت و قصاص پرداختهاند که تعداد آنها کمتر از ده فیلم است، به نظرم نمیتوانیم روی آن نام جریان بگذاریم. اما اینکه جریاناتی بخواهند بعضی القائات غلط را در فکر و ذهن مردم بکارند، این حرف درست و قطعی است. حالا عدهای وقتی دیدند با مدیریت هوشمندانه اما بدون سروصدا، حجم و تعداد ساخت این فیلمها به زیر ده فیلم میرسد و از میان آن ده فیلم، بعضی هم موضوع قصاص و خیانت را از زاویهی دید اسلامی مطرح میکنند، (همچنانکه شما هم معتقدید فیلم «دهلیز» این کار را کرده است)، شکست خود را به نحو دیگری جبران کردند و آن این بود که ابتدا یک نفر مأمور شود در برنامهی هفت در ایام جشنواره، یکباره و بدون مقدمه، از حضور پانزده فیلم با موضوع خیانت در جشنواره خبر دهد و سپس همان فرد بر خلاف عقاید سیاسی و فکریاش، به عنوان دلسوز و مدافع حقوق اسلامی و انقلابی به این امر میتازد و بعد دوستان خوب ما هم که از همه جا بیخبرند اما برنامه دارند که دولت «احمدینژاد» را که ظاهراً به اصولگرایان محل نمیگذارد، بکوبند، وارد میدان شده و با احساس مسئولیت تاریخی و انقلابی این عدد 15 فیلم خیانت را که تاکنون تندروترینها هم نتوانستند در آن سال لیست دهتایی از آنها جمع کنند، با عنوان اکثر فیلمها در آن سال قلمداد کرده و ....
* بیش از 70 درصد بودجهی ارشاد به عنوان کمک به موسسات و فعالیتهای فرهنگی اعم از مطبوعات، کتاب، انتشارات، تئاتر، سینما و .. اختصاص داده شده است. لیست این موسسات و مراکز فرهنگی لیست بلند بالایی است. به نظرم خیلی پسندیده نیست که اسم تک تک اینها برده و میزان کمک هم اعلام شود