
پاسخهای شهرام مکری درباره فیلم ماهی گربه در نشست خبری تصویر سال

به گزارش سلام سینما، به نقل از ایسنا، 13 اسفند خانه هنرمندان میزبان علاقمندان به فیلم «ماهی گربه» شهرام مکری بود، فیلمی که در بخش تجربههای نو جشنواره فجر امسال به روی پرده رفت و با استقبال زیادی مواجه شد، دیشب هم جمعیت چهارصدو پنجاه نفری پشت درهای تالار «ناصری» خانه هنرمندان منتظر تماشای این فیلم شدند، سالن 270 نفره ناصری مملو از جمعیت بود، به طوری که روی سن و پلههای سالن هم پر شده بود.
بعد از نمایش فیلم شهرام مکری به همراه عوامل در نشست نقد و بررسی که سیف الله صمدیان (دبیر جشن تصویر سال) آن را اداره می کرد، حاضر شدند و به پرسشهای حاضران هم جواب دادند.
خلاصهای از این پرسش و پاسخ در ادامه آمده است:
در این مراسم، سیفالله صمدیان پرسید که شهرام این نوع فیلمسازی را تا چه زمانی میخواهی ادامه بدهی و این دایره و به هم رسیدنها چرا این قدر تو را مشغول کرده است؟
وقتی چند سال پیش در دوره دانشگاه اولین فیلم کوتاهم را ساختم، بعد از آن فکر کردم نگاهی به مدل کاری که میخواهم انجام دهم داشته باشم و ببنیم آن چه که در فیلمسازی دنبالش هستم چیست. در این نگاهها و بررسی تاریخ سینما بیشتر توجهم به مفهوم پلان جلب شده بود. کاری که پلان انجام میدهد در یک زمان رو به جلو حرکت میکند؛ در فیلمهای مختلف پلانهای مختلف را کنار هم میچینند و از نوع چیدمان آنها میتوان روایت درهم ریختهای را ساخت. ذهن در برخورد این روایت درهم ریخته آنها را مرتب کند، حتی در فیلمی مثل «فیل»(elephant) کارکردی مثل پلان و نوع برخورد ذهن با آن همین ترکیبی را دارد که از آن دارم صحبت میکنم. یعنی مجموعه پلانهایی که زمان در آنها رو به جلو حرکت میکند، غیر خطی و در کنار هم قرار میگیرد و ذهن ما در مواجهه با آنها سعی میکند به آنها نظم و ترتیب دهد. فکر میکردم که چطور میتوان چنین تعریفی از پلان را دستخوش تغییر کنیم.
بعد که با نقاشیهایی «اشر» آشنا شدم و به کاری که او در پرسپکتیو انجام داده دقت کردم. کاری که او انجام میدهد این است که سه دایره در کارش میبینیم، ولی با دقت بیشتر میتوانید با یک حرکت ممتد مسیر دایرهها را دنبال کنید و به آن راز گشایی او میرسید. فکر کردم که اگر بخواهیم این موضوع را در سینما داشته باشیم و با برهم زدن زمان روایت و پرسپکتیو باید چنین کاری را انجام داد. یعنی وقتی میتوانیم این پروسه را کامل ببنیم که فیلم را دریک پلان طراحی کنیم و آن وقت ذهن اجازه به چیدن و مرتب کردن این پازل به هم ریخته را نمیدهد، این گونه بود که فکر کردم میشود، مدلهایی برای روایت زمان در پلان طراحی کرد.
دو یا سه فیلم کوتاه ساختم که سعیام اجرای چنین ایدههایی بود. در واقع «ماهی گربه» مدلی با نگاه به ماکت «محدوده دایره» است و آن ماکت را با نگاه کردن به فیلمهایی مانند مدل «اسلشرز» فیلمهای وحشت (horror movie) و بازی کردن با قواعد این چنینی سعی کردم این را در فیلم بلند انجام دهم. این که تا کی میخواهم ادامه دهم دقیقا نمیدانم. الان سناریویی در ذهنم دارم که با «ماهی گربه» فرق دارد، شاید بعضی ببینند بگویند که بدتر از ماهی گربه است.
اگر آقای کلاری نبود چطور میتوانستی 120 دقیقه مستمر دوربین روی دست کار کنی؟
آقای کلاری خیلی خوب به پروژه ما پیوند خوردند، همان موقع سر کار«گذشته» بود، تمام شد بلافاصله آمد تهران سر لوکشین ما. کلاری یکسری توصیههایی سر فیلمبرداری کرد که 50 درصد را گوش کردم و 50 درصد را نه؛ الان پشیمان هستم که چرا گوش نکردم. در فیلم ما کمپی از کارگردانها بودند و در نتیجه خیلی که از آنها مشورت میگرفتم. آقای کلاری ایدههایی سر فیلمبرداری پیاده کردند که بهتر است خودش توضیح دهد. ایده این بود که جایی که دوربین ایستاتر است آقای کلاری و کوهیار، روشی را تمرین کرده بودند که دوربین را دست به دست کنند.