
خانمهای قهرمان و مردهای فراری/ یادداشتی بر فیلم " خانوم"، اثری از "تینا پاکروان"

سه موقعیت از سه زن. زنهایی که همه قهرمان هستند، هر سه پشت شوهرشان هستند و برایشان نقش تکیهگاه را بازی میکنند. هیچ ارتباطی بین سه موقعیت نیست. تنها ارتباط همین شخصیتهای قهرمان زنها و مردان فراری است.
من میتوانم به این معترف باشم که در جامعه ما بعضا حقوق زنان پایمال میشود و اینکه زنان واقعا از خودگذشتگی میکنند و در بزرگترین مشکلها، بهترین تکیهگاه هستند، اما وقتی شما سه موقعیت از زنان قهرمان، با مردانی فراری را نشان میدهید، داستان زده میشود. اینکه ندانی تاثیرت را چگونه و کجا بگذاری، تاثیر برعکس ممکن است داشته باشد.
شخصیتهای فیلم شما را درگیر نمیکند. فیلم به گونهای پیش میرود که شما دوست دارید هر اپیزود زودتر تمام شود. اساسا داستانی وجود ندارد، فقط همین را میخواهیم ببینیم: "مرد ضعیف است و از موقعیت خود فراری ( یکی فرار از بدهکاران، یکی فرار از موقعیت بیپولی بوسیله مست کردن و یکی دیگر در راه خودکشی ) و زن قهرمان است و پشت او ( و به قول مسعود شصتچی و دیگر هیچ ).
نکته دیگر اینکه، هیچ دلیلی ندارد این موقعیتها براساس روابطی بهم مرتبط باشند. برای اینکه بخواهیم سه اپیزود متفاوت نشان دهیم، میتوانیم کات بدهیم و برویم سراغ اپیزود بعدی. آخر یکی به من جواب بدهد که چقدر این احتمال وجود دارد که کارگری که در اپیزود سوم است، همان کارگری باشد که در کارخانه مرد اپیزود اول کار میکرده و نقطه اتصال این دو، خانه دوست یکی از طلبکاران مرد اپیزود اول باشد؟!!!! اگر میخواهید از این روش استفاده کنید، شما را دعوت میکنم یک بار فیلم " لطفا مزاحم نشوید" را ببینید.
البته در انتها بنده از کارن همایونفر بخاطر موسیقی خوب این فیلم تشکر میکنم.
فرید مسجدی