به فیلم رای بده:
یک راننده کامیون ایرانی، خانوادهای از اهالی کردستان عراق را برای یافتن پدر خوانده به تهران می آورد.
برای تماشای فیلم آخر کامبوزیا پرتوی شوق زیادی داشتم اما فیلم در همان نیمه نخست تا حد زیادی ناامیدم کرد. نمی گویم «کامیون» فیلم بدی است، اما اساساً فیلمی کهنه و تکراری ست که بارها نمونه اش را دیده ایم. شاید بارزترین مثالم، فیلم «فراری» باشد که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر اکران شد و اتفاقاً فیلمنامه ...
مشکل اصلی همین است که فیلم بین این دو روایت ذکر شده سرگردان است. از یکسو تاکید بر بیرحمی شهر تهران و تصویر کردن شخصیتی از شوهر که اصلا معلوم نیست چگونه ادمیست و حتی نشان دادن جنازه ای که شاید او باشد و تاکید بر غیرتی بودن کودک همراه زن، روایت اول و کاملا ناامیدکننده را به ذهن متبادر میسازد و از دیگر ...
کامیون چه در محتوا و فیلمنامه و چه در ساختار حرف قابل توجه و نکته قابل دفاعی ندارد. فیلم به بهانه جنگ ساخته شده اما بهانه های دیگری همچون مهاجرت، تفاوت های فرهنگی، غربت و مضامین دیگری نیز در فیلمنامه گنجانده شده که مخاطب را حیران و سرگردان ساخته و تا پایان فیلم نمیداند که بالاخره با چه فیلمی مواجه است: ...