عصیان (۱۳۴۵)

گروهی سارق مورد هجوم پلیس قرار می گیرد و یکی از آن ها به گلوله ی رضا کشته می شود. اعضای گروه، دو برادر: چنگیز و منصور و رضا به مخفی گاهشان پناه می برند. منصور مخالف ادامه ی همکاری با گروه است، اما چنگیز می خواهد که او در آخرین عملیات، حمله به اتومبیل حامل دستمزد کارگران یک کارخانه، شرکت کند. سارقان با همکاری مینا نقشه ی خود را عملی می کنند، اما منصور زخمی می شود. آنها از دست پلیس می گریزند و به ویلای پرت افتاده مردی به نام سهیل پناه می برند، و مهری، همسر سهیل، و دختر کوچکشان ژاله را به گروگان می گیرند. سهیل پزشکی را با تهدید چنگیز برای مداوای برادر او به ویلا می آورد. در این اثنا رضا مینا را از پا درمی آورد تا خود به تنهایی پول ها را برباید. اما حضور پلیس مانع فرار رضا می شود. چنگیز و رضا ژاله را گروگان می گیرند و می گریزند و سهیل به تعقیب آنها می پردازد. منصور خود را تسلیم می کند، و با اقدام پلیس رضا کشته و چنگیز تسلیم می شود.