به فیلم رای بده:
مهتاب و آوا دانشجویان سال دوم دانشکده هستند که به اتفاق تعدادی دیگر از همکلاسیهایشان برای یک سفر چند روزه دانشجویی از تهران به اصفهان میروند...
این یادداشت در روز اول جشنواره فیلم فجر بر فیلم «سال دوم دانشکده من» نوشته شده است و طبیعتاً نقدهای مفصل و کامل فیلم در زمان اکران عمومی نوشته و منتشر خواهد شد:
صدرعاملی با «سال دوم دانشکده من» نشان میدهد که درک درستی از روابط نسل جوان به خصوص در حوزه زنان و دختران جوان دارد و این درک با ورود و تولد نسل جدید بهروز میشود.
نمیتوان منکر شد که در «سال دوم دانشکده من» همه منفعل هستند، اتهام سمت همه هست و هیچکس مقصر نیست؛ از مادری در خانواده فقیر که دامادش را فقط برای اداره مغازه زپرتی میخواهد و همچنین خانواده ثروتمند که با پریشانی عجیب و غریب و شخصیتهای کمعمق و متناقضاش باعث شده تا هیچوقت نتوانیم با کاراکترهایشان ...
نکته مهم و شاید مشترک سال دوم دانشکده من با سه گانه مورد اشاره صدر عاملی همان بزرگ شدن آدمهای اصلی داستان است
یادم میآید چند سال پیش در جمعی از اساتید از ما پرسیدند که به نظرتان چه کارگردانی در سینمای ایران فیلمهای فمنیستی میسازد و پاسخ من بهرام بیضایی بود که با موافقت استاد و جمع روبرو شد؛ اما همان موقع هم این موضوع مطرح شد که رسول صدر عاملی هم فیلمهایی عالی درباره دختران و دغدغه های آنها میسازد و این ...
دیدن یک زن دانشگاهی ایرانی بر روی پرده های سینما کمی غیرمعمول به نظر می رسد و همین نکته نیز در این فیلم بسیار جالب توجه است. «سال دوم دانشکده من» تصویر دقیق و همذات پندارانه ی دیگری درباره ی دختر جوانی است که در تقلای شناختن خود در جامعه ی ایران است. این فیلم پر است از بیم و امیدهایی که یک دختر کم تجربه ...
راستش خواستم بنویسم فیلم دیر شروع میشود و در چند صحنه میتواند زودتر تمام شود (مخصوصا در صحنه اشکی که از چشم آوا سرازیر میشود) اما صادقانه بگوییم اصلا فیلم شروع نمیشود که بخواهد زودتر تمام شود. همه چیز در سطح میگذرد، انسانها کاریکاتورهایی سرگردان هستند و اینجا صحبت کردن از شکلگیری روابط عمیق انسانی ...
انگار یک فیلم اولی پشت دوربین قرار گرفته است . قصه ای که مسئله دارد اما مسئله اش سینمایی نیست و با یک مقاله در روزنامه می توان سر و شکل اجتماعی – فرهنگی به آن داد . هیجان و استرس قابل انتظار از قصه و شخصیت ابدا به نمایش گذاشته نمی شود .