«معکوس» نخستین فیلم پولاد کیمیایی دست کم به من ثابت کرد که کیمیایی در کارگردانی خواهد توانست به مراتب موفق تر از بازیگری باشد. این ادعا البته بدین معنا نیست که «معکوس» فیلم خوبی است.
«معکوس» فیلمی از رمق افتاده است. فیلمی که کیمیاییِ پسر آن را با معیارها، مشخصه ها و مولفه های فیلم های پدرش و شاید تقلید از آنها ساخته است و همین است که کار را خراب می کند. اگر کیمیایی در فیلم های خود تجربیات زیسته اش را جلوی دوربین می برد و آن ها را چه در قالب دیالوگ، چه شخصیت پردازی و چه منطق روایی به مولفه های ثابت آثار خود تبدیل می کند پولاد کیمیایی تنها با تقلیدی نه چندان موفق تلاش به بازسازی آنها می کند؛ تلاشی که نمی توان گفت ناموفق است اما چندان هم مطلوب و قابل توجه نیست.
فیلم با هلی شاتی از تهران آغاز می شود و شاید این تنها نقطه ی اتصال وارتباط کل فضای آن با شهر تهران باشد چرا که اساساً نوعی بی مکانی در فیلم لمس می شود و رخدادهای آن دست کم با مناسبات شهری و جغرافیایی تهران سازگاری ندارند. موسیقی متن کار نیز به عدم سنخیت موقعیت مکانی با رویدادهای درام دامن می زند. فیلم روایتی نسبتاً کلاسیک دارد و بهره گیری از برخی عناصر چون فلاش بک های متعدد به این مسئله دامن می زند؛ در فیلم های کیمیایی پدر نیز از چنین المان هایی استفاده می شود با این تفاوت که این کارکرد در فیلم های او عاریه ای نیست و در «معکوس» کاملاً عاریه ای و نچسب از آب درآمده است.
شیوه شخصیت پردازی، دیالوگ نویسی و حتا نامگذاری کاراکترها در «معکوس» کاملاً با فیلم های مسعود کیمیایی مشابهت دارد، البته در سطحی پایین تر و به شدت ناملموس تر. برخی از رخدادهای فیلم مثلاً نوع اتفاقاتی که برای قهرمان رخ می دهد به شدت یادآور «دندان ...
«معکوس» نخستین فیلم پولاد کیمیایی دست کم به من ثابت کرد که کیمیایی در کارگردانی خواهد توانست به مراتب موفق تر از بازیگری باشد. این ادعا البته بدین معنا نیست که «معکوس» فیلم خوبی است.
«معکوس» فیلمی از رمق افتاده است. فیلمی که کیمیاییِ پسر آن را با معیارها، مشخصه ها و مولفه های فیلم های پدرش و شاید تقلید از آنها ساخته است و همین است که کار را خراب می کند. اگر کیمیایی در فیلم های خود تجربیات ...
تقلیدِ محسوس از سینمای پدر
زمان ساخت فیلم معکوس پولاد کیمیایی به عنوان کارگردان چندین بار اعلام کرد که ساختار معکوس با فیلم های پدرم( مسعود کیمیایی) متفاوت است، اما مبنا و مولفه های معکوس مخلوطِ غلو شده ای از سینمای مسعود کیمیایی ست اساسا الگوپذیری به تنهایی نکته منفی به حساب نمی آید اما تقلید محتوایی و بهره گیری از مضامین گوناگون در اجرا قطعا نامش الگوپذیری نمی باشد و اینکه فیلمساز فکر می کند یک اثر مستقل ساخته است یک خیال باطل تلقی می شود آنچه که از سروشکل فیلم معکوس پیداست پولاد کیمیایی بعنوان بازیگر دست به تجربه گرایی در کارگردانی زده است که قطعا هم این فیلم صرفا می تواند یک تجربه گرایی نافرجام باشد ، به هیچ وجه نمی شود گفت که ضعف اصلی فیلم پولاد کیمیایی در کدام بخش ساختاری خلاصه می شود اما به ...
زمان ساخت فیلم معکوس پولاد کیمیایی به عنوان کارگردان چندین بار اعلام کرد که ساختار معکوس با فیلم های پدرم( مسعود کیمیایی) متفاوت است، اما مبنا و مولفه های معکوس مخلوطِ غلو شده ای از سینمای مسعود کیمیایی ست اساسا الگوپذیری به تنهایی نکته منفی به حساب نمی آید اما تقلید محتوایی و بهره گیری از مضامین گوناگون در اجرا قطعا نامش الگوپذیری نمی باشد و اینکه فیلمساز فکر می کند یک اثر مستقل ساخته ...
تکرارِ کیمیاییِ پدر
سینمای کیمیایی ها همچنان زیر سایه ی اِلِمانهای خود حرکت میکند. نارفیقی ، زخم های کهنه ، داستانهای قدیمی ، ساختماتهای متروک ، خیانت ، دیالوگ هایی با طعم افسوس و طلب کاری و یاد گذشته ها و رقابت و جنگ برسر آخرین چیزها.
پولاد کیمیایی باآنکه توانسته اکبر زنجان پور، سیاوش طهمورث و پروانه معصومی را جلوی دوربینش بکار گیرد اما در بازی گرفتن از آنها اَلکَن است. قاعدتا ترکیب جوان اولها و خاک خورده های سینما باید جذاب تر از کار در می آمد. شرط بندی هم گویی امضای سینمای کیمیایی ها شده .
موضوع مسابقات زیرزمینی از هر نوعش بارها سوژه ی فیلمسازان داخلی و خارجی بوده و تقلب در این مسابقات هم جزُ لاینفک آنها بوده است. اینبار هم اتوموبیل رانی، نظر کیمیایی ...
سینمای کیمیایی ها همچنان زیر سایه ی اِلِمانهای خود حرکت میکند. نارفیقی ، زخم های کهنه ، داستانهای قدیمی ، ساختماتهای متروک ، خیانت ، دیالوگ هایی با طعم افسوس و طلب کاری و یاد گذشته ها و رقابت و جنگ برسر آخرین چیزها.
پولاد کیمیایی باآنکه توانسته اکبر زنجان پور، سیاوش طهمورث و پروانه معصومی را جلوی دوربینش بکار گیرد اما در بازی گرفتن از آنها اَلکَن است. قاعدتا ترکیب جوان اولها و خاک خورده ...
به نظر من که فیلم قشنگی بود.اینکه از دیالوگ ها باید متوجه داستان میشدی و درام بودن فیلمو دوست داشتم.اینم که بعضیا میگن تقلید از سریعوخشنه اولن ک همچینم مثل اون نبود جز درست کردن ماشیناشون و دومن اینکه نه که همه فیلمای ما بیس و فقط تکه.قرار نیس یه جزعی تو یه فیلم استفاده شد دیگه حق استفاده دیگه نباشه....
داستان و ماجرا جالب بود ولی نقد من درمورد اخر داستانه که حس کردم خیلی غیرطبیعی همه چی خوب تموم شد
آنقدر این فیلم بد و سطحی است که تر جیح میدهم هیچ چیز ننویسم ، این فیلم در حقیت گشایش عرصه ایی است که مسعود کیمیایی برای پسرش ایجاد کرده تا فرزند را جای خود بنشاند، قطعا پولاد کیمیایی که این اولین کارگردانی او است چند سال بعد از ساخته خود پشیمان خواهد شد و از مردم بابت چنین کار ضعیفی عذرخواهی خواهد کرد ، بخدا قسم اگر یکبار پدر و پسر کیامیایی بازی Need for speed را در پلی استیشن بازی کرده بودند بهتر از این معکوس را میساختند . چه برسد به اینکه فیلم های مشابه خارجی را تماشا میکردند. بی نهایت بد بود . در حدی که تماشاگران با صدای بلند در سینما میخندیدند و عوامل فیلم را به تمسخر میگرفتند
موضوع مسابقات رالی تو سینمای ایران خیلی کمیاب و جذابه اما فیلمنامه به شدت ضعیفه به خصوص تو معرفی شخصیت ها که بدون داستان خاصی و فقط با دیالوگ باید باهاشون آشنا بشیم