در تاریکی میبینم
محمدعلی مترنم
امتیاز منتقد به فیلم / ۱۰
آنچه که فیلم «تکهای آبی» گای گرین را یک قدم جلوتر از اثر آرتور پن، «معجزه گر» قرار میدهد، حرکتی است برپایه شخصیت و تعامل آن با محیط و رابطهای او با جهان پیرامونش. اگر در فیلم پن تنها نظاره گر سختیهای آموزش هلن کلر با بازی درخشان پتی دوک بودیم، و محوریت فیلم اساسا بر روی سختی آموزش او و سختی کار برای مربیاش، آن سالیوان (آن بنکرافت) بود، در اینجا نه تنها شاهد بازیای به همان اندازه خوب از الیزابت هارتمن در نقش سلینا هستیم، بلکه دردها و ضعفهای شخصیت بسیار ملموستر از اثر پن است. گرین توانسته بدون آنکه بخواهد از حس ترحم مخاطب در جهت سمپاتی با شخصیت سوء استفاده کند ما را با جهان سلینا همراه، و زیست او را به زیست مخاطب پیوند زند.
شروع فیلم نمایی از شهر است، همراه با موسیقی عالی جری گلداسمیت که بسیار بر روی اثر نشسته و تاثیر زیادی در لحظات احساسی فیلم دارد. پس از آن با یک دیزالو، خانهای فقیر نشین و سپس قطع به نمایی بسته از دستانی را میبینیم که مشغول نخ کردن مرواریدهاست. هنوز نمیدانیم که صاحب این دستان، دختر نابینایی به نام سلینا است، اما پس از فهم این موضوع، ظرافت بازی هارتمن در این صحنه را، در نگاه دوباره بیشتر درک میکنیم. دستانی که ناتوانیاش را در لرزشهای ریز و پیدا کردن سوراخ مرواریدها به استادی هرچه تمامتر به نمایش میگذارد و وضعیت را نشانمان میدهد؛ ولی اگر در نگاه اول شکیهم باشد دقایق زیادی طول نمیکشد که با آمدن زنی به داخل خانه، که سلینا او را رزآن (شلی وینترز) صدا میزند و درواقع مادر اوست، متوجه حرکات او که نشان از نابیناییاش است میشویم. هرچند که دوربین در ابتدا چهره سلینا را نشان نمیدهد و باتوجه به تسلط سلینا به جغرافیای خانه و رفتن ...
آنچه که فیلم «تکهای آبی» گای گرین را یک قدم جلوتر از اثر آرتور پن، «معجزه گر» قرار میدهد، حرکتی است برپایه شخصیت و تعامل آن با محیط و رابطهای او با جهان پیرامونش. اگر در فیلم پن تنها نظاره گر سختیهای آموزش هلن کلر با بازی درخشان پتی دوک بودیم، و محوریت فیلم اساسا بر روی سختی آموزش او و سختی کار برای مربیاش، آن سالیوان (آن بنکرافت) بود، در اینجا نه تنها شاهد بازیای به همان اندازه خوب از ...