مارشال مک لوهان معتقد است که رشد تکنولوژی، خلاف آنچه تصور میشود، نه به «آزادتر شدن» انسان بلکه به «اسارت» بیشتر میانجامد؛ وسایل تکنولوژیک دیوارهای نادیدنی زندانی هستند که بشر امروز در آن اسیر است.[1] این همان مضمون یا تم اصلی سریال آینه سیاه[2] است. سریالی که اگرچه عنوان علمی- تخیلی را یدک میکشد اما همواره بین تخیل و واقعیت در رفت و آمد است.
یکی از اپیزودهای این سریال که بسیار به واقعیت و زندگی امروز ما نزدیک است و برای تماشاگر ملموس جلوه میکند، نخستین قسمت از فصل سوم این مجموعهی آنتولوژی است به نام سقوط ناگهانی.[3] در داستان این اپیزود مردم میتوانند با استفاده از موبایل خود از یک تا پنج ستاره به افراد مختلف، امتیاز بدهند. مجموع امتیاز هرکس بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی او تأثیر دارد. درست چیزی شبیه به امتیاز دادن ما به تاکسیهای اینترنتی است اما این بار در ابعادی وسیعتر و جدیتر. شخصیت اول داستان زنی است به نام لیسی که تصمیم میگیرد به دعوت دوستش نائومی به مراسم عروسی او برود و به عنوان ساقدوش سخنرانی کند تا با این کار بتواند امتیازهای بالاتری از بقیه دریافت کند و به این ترتیب با بالابردن امتیاز خود، وضعیت زندگی خود را بهبود ببخشد و به خانهای که دوست دارد در آن زندگی کند دست یابد.
لحن اثر و شخصیتها به خصوص لیسی، در دو سوم ابتدایی بسیار تصنعی و اغراقآمیز است و این لحن کاملاً در خدمت روایت است. کاراکترها مجبورند برای گرفتن امتیاز بالا و مثبت از دیگران، از خود واقعیشان فاصله گرفته و تمام اعمال و رفتارشان، حتی ظاهر صورت و لبخندهایشان به امری مصنوع و دروغین تبدیل شود. زندگی آنها برای به دست آوردن رضایت دیگری است. اما لحن لیسی هرچه به پایان نزدیک میشویم بیشتر ...
مارشال مک لوهان معتقد است که رشد تکنولوژی، خلاف آنچه تصور میشود، نه به «آزادتر شدن» انسان بلکه به «اسارت» بیشتر میانجامد؛ وسایل تکنولوژیک دیوارهای نادیدنی زندانی هستند که بشر امروز در آن اسیر است.[1] این همان مضمون یا تم اصلی سریال آینه سیاه[2] است. سریالی که اگرچه عنوان علمی- تخیلی را یدک میکشد اما همواره بین تخیل و واقعیت در رفت و آمد است.
یکی از اپیزودهای این سریال که بسیار به واقعیت ...