در بزنگاه روزهای سخت، اعتیاد و مواد مخدر هم گریبان زندگی مردم این شهر را رها نمی کند. داستان «متری شش و نیم» داستان جستجوی پلیس مبارزه با مواد مخدر برای پیدا کردن فروشنده بزرگ شیشه در پایتخت است... (تماشای این فیلم به افراد زیر 15 سال توصیه نمیشود)
سعید روستایی پس از ساخت فیلم سینمایی " ابد و یک روز " در سال 1394 این بار نیز در فیلم جدیدش به سراغ همان موضوع (مواد مخدر) رفته و از منظری دیگر به این ماجرا نگاه کرده است. روستایی که در کار قبلی خود موفق بود در این فیلم " متری شیش و نیم " نیز همچنان شاهد کار خوب وی هستیم، گرچه ضعف های متعددی در متری شیش و نیم وجود دارد که البته زمانی می توان ضعف های این کارگردان در این فیلم اشاره کرد که نسخه کامل فیلم را دیده باشیم نه نسخه سانسور شده آن، هر چند (سانسور و ممیزی) موضوع داغ این روزهای سینمای ایران شده است و در فروش بسیاری از فیلم ها تاثیر گذاشته است. اما هنوز متوجه این نکته نشده ایم که چگونه می شود فیلمی که بیست دقیقه از آن سانسور می شود، می تواند به راحتی اجازه اکران بگیرد و متن و فیلمنامه را دستخوش تغییر قرار دهد و یا حتی در نتیجه گیری و پایان بندی فیلم نیز تاثیر گذار باشد.
فیلم از همان ابتدا بر محور دیالوگ گویی پیش می رود تا مخاطب از بین بازجویی ها رمز گشایی کند و موضوع را حدس بزند، کاری که سعید روستایی در آن (دیالوگ نویسی) تبحر خاصی دارد. با توجه به دیالوگ های متن فیلمنامه ابد و یک روز و متری شیش و نیم به این مهم پی می بریم. در فیلم سینمایی " ابد و یک روز " سکوت محسن (نوید محمد زاده) و ناگهان شکستن سکوت وی برای جلوگیری از ازدواج اجباری سمیه (پری ناز ایزدیار) و تکرار همان کار البته به گونه ای دیگر در فیلم " متری شیش و نیم " شکستن سکوت و آخرین اعتراف های ناصر خاکزاد (نوید محمدزاده) اعدامی که فقط در آخرین لحظات زندگی دیدار معشوق را طلب می کند هر چند برای لحظه ای کوتاه این ها همه خصوصیات کاری سعید روستایی و نوید محمدزاده را نشان می دهد، سعید روستایی می نویسد و نوید محمدزاده ...
سعید روستایی پس از ساخت فیلم سینمایی " ابد و یک روز " در سال 1394 این بار نیز در فیلم جدیدش به سراغ همان موضوع (مواد مخدر) رفته و از منظری دیگر به این ماجرا نگاه کرده است. روستایی که در کار قبلی خود موفق بود در این فیلم " متری شیش و نیم " نیز همچنان شاهد کار خوب وی هستیم، گرچه ضعف های متعددی در متری شیش و نیم وجود دارد که البته زمانی می توان ضعف های این کارگردان در این فیلم اشاره کرد که ...
من، دیگری است
در فیلم متری شیش و نیم با گذر از تماتیک معضل اعتیاد، با موتیف های روائی دیگری همچون آدم فروشی و تزویر شخصیت های مثبت و منفی فیلم و فرهنگ رشوه دهی و رشوه گیری مواجهیم. موتیف های روائی فوق همچون جهانی کلاستروفوبیک شخصیت های فیلم را در خود فرو می برد و دغدغه ی حیات فردیشان را دچار مسئله می کند. جهان روائی زیر متن تفکر فیلمساز، همچون نورافکنی موشکافانه است در دل تاریکی های بی شمار جهانی که می آفریند. در این میان اما کودکانی هستند که ناخواسته در این منجلاب تاریک در حال دست و پا زدنند و مقتدرانه تن به واقعیت مذموم آدم فروشی نمی دهند. سوژه هائی قربانی که از طرف ایدئولوژی غالب کاپیتالیستی احضار می شوند.
در بحث تماتیک کودکان، شخصیت نوید که در فیلم ابد و یک روز آشکار ...
در فیلم متری شیش و نیم با گذر از تماتیک معضل اعتیاد، با موتیف های روائی دیگری همچون آدم فروشی و تزویر شخصیت های مثبت و منفی فیلم و فرهنگ رشوه دهی و رشوه گیری مواجهیم. موتیف های روائی فوق همچون جهانی کلاستروفوبیک شخصیت های فیلم را در خود فرو می برد و دغدغه ی حیات فردیشان را دچار مسئله می کند. جهان روائی زیر متن تفکر فیلمساز، همچون نورافکنی موشکافانه است در دل تاریکی های بی شمار جهانی که ...
سرنوشت ایرانی هایزنبرگ
سرنوشت ایرانی هایزنبرگ
برای نوشتن و قضاوت راجع به فیلم خوشساخت سعید روستایی، یک بار دیدن و گفتن بی انصافیست، ریتم بالای فیلم و قصه پر تنشش اجازه تحلیل بیشتر را میگیرد و بیشک این نوشته در حد یک یادداشت تا زمان بازبینی دوباره فیلم باقی خواهد ماند.
حالا و بعد از «ابد و یک روز» جنجالی سعید روستایی، با دیدن «متری شیش و نیم» میتوان مدعی بود که با یکی از بهترین کارگردانهای ایران روبرو هستیم،کسی که سینما را خوب میشناسد و مهمتر از آن دغدغه دارد.
سینمای اجتماعی از آن ژانرهاییست که در ایران بسیار پرطرفدارتر از گونههای دیگر جلو میرود و مخاطبش را نگه میدارد،شاید از آنجا که درگیریهای زندگی روزمره آنقدر بیشمارند که دیدن و مطرح شدنشان روی پرده سینما جذابتر از فلسفههای ذهنی، ...
سرنوشت ایرانی هایزنبرگ
برای نوشتن و قضاوت راجع به فیلم خوشساخت سعید روستایی، یک بار دیدن و گفتن بی انصافیست، ریتم بالای فیلم و قصه پر تنشش اجازه تحلیل بیشتر را میگیرد و بیشک این نوشته در حد یک یادداشت تا زمان بازبینی دوباره فیلم باقی خواهد ماند.
حالا و بعد از «ابد و یک روز» جنجالی سعید روستایی، با دیدن «متری شیش و نیم» میتوان مدعی بود که با یکی از بهترین کارگردانهای ایران روبرو هستیم،کسی که سینما ...
در ابتدا شاید حتی در مورد این فیلم نظر دادن هم نیاز به در حد این فیلم بودن داشته باشد ولی من با سطحی پایین و فقط در حد یک بیننده فیلم معمولی که سالهاست عاشق فیلم و سینما هستم و پیگیر آن میتونم بگم که خدا آقای روستایی رو برای سینمای ما حفظ کنه و شانس بیاریم امثال ایشون هرچه زودتر به این سینما که 90% فیلم ها پوچ هستند و کمبود ایشون و آقای سیدی رو زیاد داره این سینما اضافه شوند.
این فیلم و یا فیلم مغزهای زنگ زده همه چی دارند یا حداقل من بیننده معمولی رو سیراب می کنند،وقتی نوشته های فیلم میره بالا دلم میخواد دوباره و سه باره فیلم رو ببینم و دفعات بعدی که میبینم انگار بار اول دارم فیلم رو میبینم(ابد و یک روز و مغزهای زنگ زده رو شاید 8-9 بار دیدم)،اگه سینما رفتم و فیلم رو دیدم یا dvd خریدم فیلم رو دیدم خیالم راحته که هرچقدر پول دادم آش خوردم!نه مثل خیلی فیلم ها که دانلود رایگان هم تف سربالاست چ برسه برید 20هزار تومن بابت پول بلیط سینما بدید براشون!
دست شما درد نکنه آقای روستایی ، شیر مادرت حلالت باشه و هرچه درآمد از فیلم هات داری هم!
کاش بقیه کارگردان ها بیایند و ببینند فیلم یعنی چی؟ و هر مزخرفی رو تو سینما نیاورند به خورد ما ندهند
کاش سالی 2-3 تا فیلم فقط اجازه اکران بگیره ولی مثل این فیلم باشه نه توهین به شعور مخاطب
جالبه که این کارگردان 2 تا فیلم ساخته هر 2 درباره مشکلات اعتیاد،200 تا فیلم هم دراین باره بسازه به نظر من ایرادی نداره مهم اینه که من بیننده رو صندلی نتونم پلک بزنم نه مثل 90% فیلم های دیگه اگه وسط فیلم شما 1 دستشویی هم برید و برگردید چیزی رو از دست ندادید
فیلمی که من رو ساعت ها به فکر فرو ببره علیرغم صحنه های دردآور و ناراحت کننده اش که حال من رو خراب کرده اون فیلم اسمش فیلم هست
فیلمی که وقتی وقتی تیتراژ پایانی میره پاهات توان بلند شدن از صندلی رو نداره هنگ کردی غرق شدی تو فیلم فکر میکنی تو 1 دنیای دیگه ای اینقدر گیرایی فیلم بالا بوده اون فیلم اسمش فیلمه
سپاس آقای روستایی که هستی و از این فیلم زیبا
2 جای مهم فیلم که سانسور شد بود این بود که بازیگر نقش اول یعنی پیمان معادی به خاطر سختی کارش* زن او تصمیم میگیرد از او جدا شود ولی بخاطر بچه شان از هم جدا نمیشوند . و در اخر فیلم اگه یادتون باشه بعد از اینکه نویدمحمد زاده را اعدام می کنند نشون می دن که پیمان معادی داخل ماشینش است ... ولی لحظه ای سانسور می کنن بین همین سکانس ها است .در ان سکانس پیمان معادی از شغلش استفا می دهد و یه نفر دیگه جای او را می گیرد
تبریک میگم به تهیه کننده.و کارگردان. وکلیه دست اندر کاران این فیلم زیبا .و واقعی .این است واقعیت این جامعه.و غیر واقعی بودن نقش ماموران هم بود .بقول معروف این چیزا فقط واسه تو فیلم هاست
فیلمنامه قوی انتخاب بازیگران توانمند و تیم قدرتمند باعث شده که این فیلم در زمره بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران قرار بگیره و افسوس بدلیل سانسور قسمت هایی از اندیشه نویسنده .
سلام فیلم بدی که ساختید ایرو هرچه مرده بریده فیلم توی قبرستون پرنشه حیف اون ادم گداشنه جلوی رحمان 1400گرفت فیلم سطع رباله ازد کرد وای وای افسوس جلوی متر شش نم نتونست بگیرند افسوس مو تا سفم برای ادم لجباز یک دنده
جناب روستایی همه کارهاشون زیبا و عالی .من متری شیش و نیم اول بدون سانسور رو دوست داشتم تمام حرفهای ناصر و دیگر عزیزان تا دو روز تو افکار م تحلیل میشد و شاهکار بود .ولی سانسورها و ضبط مجدد بعضی سکانس ها حس و حال اولی را نداد بهم.
فیلم متری شیش و نیم را میتوان دومین قسمت از مجموعه کارهای سعید روستایی در واکاوی و آسیب شناسی اعتیاد دانست. معضلی که با چشم نکتهبین فیلمساز، گرچه معلول جامعه است اما متاسفانه مواد مخدر، بدون در نظر گرفتن انسانی که به آن مبتلاست دیده میشود و این تقابل و نگاه حذفی اگر به زنده به گور شدنِ مبتلا هم منجر شود غریب نیست! (سکانس اول فیلم)
فیلم متری شیش و نیم، بر خلاف ظاهر دزد و پلیسیاش، یک اثر ارزشمدار و یکسویه نسبت به معضل اعتیاد محسوب نمیشود و حتی به نظر نگارنده، بخش اعظم لبه تیز منتقد فیلم متوجه دستگاه پلیس و قوه قضائیه به عنوان قوای بازدارنده اعتیاد است و پلیسِ داستان را به عنوان شخصیتی خاکستری بازنمایی میکند! در حقیقت کارگردان فیلم نه تصویری قهرمانانه از پلیس ارائه می دهد- با وجودی که در نهایت و در ظاهر مسلط است- و نه مجرم و معتاد را در قامت ضدقهرمان ترسیم می کند.
معرفت پلیس از یک معتاد به هیچ روی انسان محور نیست و تنها متوجه خود مواد است. صحنه جالب اسکن از حسن دلیری در فرودگاه از تمام بدن مجرم به جز چشم و سر او که نمادی از ذهن و روانش است، به خوبی این نگاه را نشان میدهد.
فیلم با زیرکی، آسیبهای روانی و فرهنگی مشترکی را که ناشی از بیعدالتیهای اجتماعیاند، در هر دو قشر پلیس و مجرم به تصویر میکشد. خشونت، آدمفروشی، کوتهبینی و عقدههایی که بر روی دیگری خالی میشود، تقریباً به طور یکسان در رفتار پلیسها و مجرمین فیلم به چشم می آید و تنها به آن سبب که گروهی از این آسیب دیدگان، در دام اعتیاد گرفتار شدهاند و گروهی در لباس نیروی انتظامی؛ خطی فرضی برای صفآرایی و ارزشگذاریِ خام خوب و بد در اذهان اکثریت افراد جامعه ترسیم شده است! در صحنهای که پلیس داستان قصد دارد همکار خود را بازداشت کند، سرازیر شدن زندانیان از در باز زندان و تماشای بگو مگو و درگیری پلیسها، چند لحظه میدان بازی زندانیان و زندانبانان را عوض کرد تا با کارکرد این خط بینالاذهانی چالشی کند و درد و نقص مشترک به تصویر کشیده شود.
در سکانس معنادار دیگری از فیلم، محیط بازداشتگاهی انبوه از جمعیت و بدون تهویه نمایش داده میشود که مظهر بیعدالتیاست، ناصر خاکزاد عصیان میکند و پس از یاس از رسیدگی عادلانه به حقوقش، از توالت روی سر خود آب میگیرد(مثل روی آوردن به اعتیاد از سرِ استیصال). خودزنی توسط دیگر محرومین از عدالت هم شکل میگیرد و ناصر خاکزاد آب توالت را بر سر همه میگیرد و ساقی میشود! روایتیمجمل از عمق فاجعه در واقعیت.
پلیسِ خاکستری(صمد)، بارها برای رسیدن به مقاصد اطلاعاتی و پیشبرد کارش از خشونت، تهدید و شکنجههای روانی، استنطاق و ابزار کردن بچه ها سود میجوید، رعایت شئون خانواده و حقوق اولیه را نسبت به آنها روا نمیدارد و از توهین و نسبت دادن القاب تحقیر کننده به آنان باکی ندارد. به سادگی و بدون مبنای حقوقی تهدید به فرستادن درماندگان از لای این پرونده به پروندههای سنگین با نظر شخصی میکند، و در این قدرتنمایی از قربانی کردن همکار پایین دستش هم ابایی ندارد و حتی از فرزند کشته شده وی هم برای اعترافگیری از ناصر خاکزاد سوءاستفاده میکند. وضع دکتر ستاد مبارزه با مواد مخدر و قاضی داستان هم از پلیس بهتر نیست و به دفعات نشان دادند که برایشان مرگ و زندگی معتاد علیالسویه و غرور و سرنوشت یک پسر بچه دوازده ساله بیمعناست.
نکته مهم دیگری که در این اثر تاکید زیادی بر آن شده، نگاه تک بعدی و غیر هوشمندانه قوانین حاکم است که با الگوریتمهای سطحی، ساده و فشلی که نسبت به مسئله اعتیاد دارد، حتی قوه و ابزار تشخیص دیو از معصوم (پدر معلول زندانی و پسر بی گناه دوازده سالهاش) و دزد از پلیس(ادعای دروغین ناصر نسبت به دزدی جنس توسط پیمان معادی) راندارد! منطق قاضی تنها به حذف یک به یک مجرمین از صندلی دادگاه، برای کنترل قیمت جنس و بازار عرضه و تقاضا قد میدهد! و همانطور که میگوید گوشش از ریشه درد قربانیان پر است و بوی متهم را با اسپری میپوشاند!
اعتیاد یک مسئله انسانی است، معتاد بیماریست که در تنگنای بیعدالتی، پیش تر با شروع مصرف مواد خود را کشته و حالا دستگاه مبارزه با مواد مخدر، (که به مبارزه با معتاد تبدیل شده) مرده را زنده و خودش دوباره او را میکشد تا کارکرد خود را ثابت کند! بدون آنکه چگونگی رخنه اعتیاد به ذهنهای آسیبدیده برایش اهمیت داشته باشد.
گویا فیلمساز، ناصر خاکزاد را محصول کابوس خانه نمزدهی کوچه باریکه و مرگ رویاهایش - که سعی میکرد این حفره را با بالانسهای برادرزادهاش و تحصیلات عالیه خواهرزادههایش پُر کند- میداند. عاقبت؛ در سکانس تاثیرگذار پایانی، تصور بازگشت خانوادهاش به همان خانهی کوچه باریکه، همزمان با طناب دار که جسمش را کشت، روان و رویاهایش را نیز به کام مرگ کشاند.
این اثر دعوتی بود از مخاطبان و مسئولان برای جور دیگر نگاه کردن به این معضل اجتماعی.
فیلمی با مضامین آسیبشناسانه و اجتماعی
امتیاز من: ۸
۷ شهریور ۹۸
آیلو
خوبی فیلمنامه های آقای روستایی دقیقا به اینه که دیالوگ ها کلیشه ای نیستن و حالت پاسکاری داره ضمنا فیلمای ایرونی دارن به سمتی می رن ک فیلم ها به تئاتر تبدیل میشه بع نظر من این فیلم عالی بود و خودم دو بار دیدمش
مدت هاست دارم فکر میکنم مردم ما یعنی تا این حد ندید پدید و سطحی نگر و عقده ای و کم درک هستند که به فیلم معمولی ای مثل متری۶/۵ بگن عااالی و درجه یک و شاهکار....😔😔😔😔😔😔😔😔 مرگ بر این نگاه....
فیلم خیلی معمولی و متوسط بود در مرحله ی اول فیلم دو لحن داشت..... لحن اول پلیسی و ماجراجویی پیش از یافتن خاکزاد بودو خدایی استاندارد و خوب بود و لحن دوم روایتی پرکشش و خسته کننده😧😧😧 از زندگی خاکزاد بود و روایت کلیشه ای خوبایی که به دلیل نداری بد میشن....😐😐😐
قبل از ورود خاکزاد مقدمات فیلم مارا برای دیدن یک ضد قهرمان واقعی اماده کرده بود ولی با امدن او .... هعی ادم دردشو به کی بگه.... همه چی خراب میشه......
سناریو ی فیلم خیبی معمولیه 🤔🤔🤔🤔و کلیشه ای.....
کارگردانی بدک نیست ...
در کل از ابد و یک روز پرشعار و پر ادا بهتر بووود...
فیلم یک پلیس و قعرمان دوستداشتنی با بازی درجه یک پیمان معادی عزیزم😍😍😍😍دارد و نوید جان😍😍😍 هم گرچه خاکزاد تصور ما نیست ولی خووووب است.
درکل لطفا انقدر از روی بی دانشی حرف نزنید این فیلم معمولی است... لیاقت سینمای ما بیشتر است...😔😔😔😔
یک موضوع درجه یک بایک فیلمنامه وبازی قویی ودرجه یک این مثلث طلایی(سعید روستایی.نویدمحمد زاده وپیمان معادی) برای بار نخست نیز کار ابدویک روز راردی پرده بردن که ان هم نیز بااستقبال قابل توجهی مقابل شد وکاردوم ان گروه که همان متری شش ونیم باشد بهتر ازسریه قبل
کلاً تو فیلمهای ایرانی درد رو خوب میشناسن و بیان میکنن ولی درمانشو خیر!
تو این فیلم هم درد رو قشنگ و به زیبایی نشون میده کارگردان ولی درمان چی پس؟؟ آیا با اعدام و دستگیری چنا خرده فروش مشکل حل میشه؟؟؟
راه حل رو باید در فرهنگ سازی جستجو کرد، تمام کشورهای پیشرفته 30% از درآمد ناخالصشون رو به فرهنگ سازی اختصاص میدن، تو ایران این مبلغ 0.3% هستش!!!
جوونای تحصیل کرده بیکار، افزایش جمیعیت بدون بنا نهادن زیرساخت و کلی ایراد و مشکل دیگه که خودتون خوب میدونید همه و همه باعث میشه اذهان عمومی به سمت کسب درآمد از راه خلاف سوریده بشه!
مشکل خیلی اساسیه و متاسفانه مسئولین خوابن...
به امید یک روز خوب ♥
در مورد فیلم فقط یک جمله میگم: موزیک تیتراژ پایانیش روحمو نوازش کرد ^_^
شخصا 2 بار دیدمش و برنامه دارم برای بار سوم هم ببینمش، به شدت منتظر عرضه در شبکه خانگی هستم و امیدوارم که سانسور نشه -_-
نسخه جشنواره رو سانسور کردن ...
نسخه اکران خصوصی شرکت نفت در اسفند ماه سانسور بیشتری اعمال شد ...
حالا تو اکران عمومی هم بازم سانسور شد ...
سخ بار سانسور ... اونم برای سکانس هایی که هیچ مشکلی نداشتن و اصلا نیاز به سانسور نبوده
متاسفام