«گزارش فرانسوی» نامهای عاشقانه است به روزنامهنگاران یک روزنامهی آمریکایی در شهری خیالی از فرانسه که داستانهایی را که در «مجلهی گزارش فرانسوی» منتشر شده را روایت میکند...
ترجمه اختصاصی سلام سینما
قهرمانان فیلم «گزارش فرانسوی» روزنامهنگاران هستند، پس انتظار داشته باشید دیدگاه منتقدان نسبت به استقبال از آخرین اثر «وس اندرسون» کمی دستخوش تغییر شده باشد. این فیلم به نوبهی خود کار بزرگیست، اما نه به اندازه داستانهای پرماجرایی چون «تمام مردان رئیسجمهور» یا «نورافکن». اندرسون بیشتر مینیاتوریست است، البته مینیاتوریستی که چشماندازش با هر پروژه وسیعتر و تاثیرگذارتر میشود.
در این فیلم، انتقال از تگزاس به پاریس ادای احترامی برای مجله نیویورکر و امثال آن به حساب میآید و لذت غرق شدن در یک (یا سه) مقالۀ 12000 کلمهای را بر پردۀ سینما بازسازی میکند. این فیلم، در شهر خیالی Ennui-sur-Blasé - مرز بین پاریس و شهر قدیمی آنگولمه (محل فیلمبرداری اکثر سکانسهای فضای باز) - به وقوع میپیوندد و دیدگاه یک خارجی را نسبت به فرانسه نشان میدهد.
این فیلم نوعی آنتالوژی بوده و شامل "یک آگهی ترحیم، راهنمای سفر و سه مقالۀ ویژه" است. پس گرچه هیچ روایت کلی یا تداخلی بین بخشها وجود ندارد، اما کاملاً واضح است که اندرسون نویسندۀ هر پنجتای آنهاست چون هیچ فیلمساز زندهای نیست که چنین امضای مصور قابل تشخیصی داشته باشد، و هر سکانس "گزارش فرانسوی" بدون شک متعلق به اوست. از این رو، این پروژۀ غیرمعمول در ایجاد آن لذت منحصربفردِ خواندن یک مجله درست و حسابی در مخاطب، موفق میشود.
اول از هر چیز، آگهی ترحیم برای موسس و ناشر سابق "گزارش فرانسوی"، ارتور هوویتزر جونیور (بیل موری) است. او مرد پند و شعار بود (مثلاً "جوری بنویس که انگار از قصد آنطور نوشتهای" یا "گریه ممنوع") و میتوانست استعدادها را به شکلی غیرمحتمل شناسایی و پشتیبانی کند، حتی اگر این به معنای وثیقه گذاشتن ...
ترجمه اختصاصی سلام سینما
قهرمانان فیلم «گزارش فرانسوی» روزنامهنگاران هستند، پس انتظار داشته باشید دیدگاه منتقدان نسبت به استقبال از آخرین اثر «وس اندرسون» کمی دستخوش تغییر شده باشد. این فیلم به نوبهی خود کار بزرگیست، اما نه به اندازه داستانهای پرماجرایی چون «تمام مردان رئیسجمهور» یا «نورافکن». اندرسون بیشتر مینیاتوریست است، البته مینیاتوریستی که چشماندازش با هر پروژه وسیعتر و تاثیرگذارتر ...
تراژدی یک روشن فکر
گزارش فرانسوی یک اثر هنری شاهکار است. فیلمی که نه تنها به معنای سینمایی فانتزیک و تا حدودی سورئالیستی طراحی شده بلکه ساختار آن به معنای عالی کلمه در مسیر رشد و تعالی یک کمدی کلاسیک حرکت می کند. آنچه از وس اندرسن به تماشا نشستم تکرار اثر پیشین خود «هتل بزرگ بوداپست» نبود بلکه «گزارش فرانسوی» در تکامل فرم اثر پیشین حرکت می کند. البته در کارنامه هنری اندرسن می بینیم که بعد از بوداپست فیلم «جزیره سگ ها» را ساخته تا کمی از ساختار فانتزیک در سینما جدا شود که اتفاقا آن اثر هم یک اثر انیمیشن شاهکار به سبک استاپ موشن است. اما در ادامه این یادداشت قصد دارم تا مقایسه نه چندان تطبیقی از فضای هنری-انتلکتوئل فیلم داشته باشم.
*شوخی بزرگ
علاقه اندرسن به بیل مری کمدین و نویسنده ...
گزارش فرانسوی یک اثر هنری شاهکار است. فیلمی که نه تنها به معنای سینمایی فانتزیک و تا حدودی سورئالیستی طراحی شده بلکه ساختار آن به معنای عالی کلمه در مسیر رشد و تعالی یک کمدی کلاسیک حرکت می کند. آنچه از وس اندرسن به تماشا نشستم تکرار اثر پیشین خود «هتل بزرگ بوداپست» نبود بلکه «گزارش فرانسوی» در تکامل فرم اثر پیشین حرکت می کند. البته در کارنامه هنری اندرسن می بینیم که بعد از بوداپست فیلم ...
هیچ چیز جدی نیست
گزارش فرانسوی مثل مابقی آثار وس اندرسون عامه پسند نیست! گزارش فرانسوی هم مثل مابقی آثار این کارگردان دنبال قصه و روایت نیست یا بهتره بگم کارگردانی ،قاب بندی و رنگ آمیزیه که خودنمایی میکنه! ساختار گزارش فرانسوی اپیزودیکه،پر از قاب های متحرک،دکور های چشم نواز و فضاسازی های سیاه و سفید. با وجود این که بخشی از ساختار داستان سیاسی و مطابق با فرهنگ فرانسه ست اماوس اندرسون هیچ سمت و سوی سیاسی ای بهش نمیده و با کارگردانیش زیبایی بصری رو به ما معرفی میکنه. گزارش فرانسوی فیلمی عجیب و غریب و فانتزیه ایه که ممکنه یا خیلی خوشتون بیاد یا بعد از دیدن بیست دقیقه اول فیلم پشیمون بشید و تلویزیون رو خاموش کنید. فرم بیانی و لحن شخصیت ها نقطه قوت فیلمه و به هیچ وجه نمیشه ازش چشم پوشی کرد،لحنی که به تک تک کلماتش ...
گزارش فرانسوی مثل مابقی آثار وس اندرسون عامه پسند نیست! گزارش فرانسوی هم مثل مابقی آثار این کارگردان دنبال قصه و روایت نیست یا بهتره بگم کارگردانی ،قاب بندی و رنگ آمیزیه که خودنمایی میکنه! ساختار گزارش فرانسوی اپیزودیکه،پر از قاب های متحرک،دکور های چشم نواز و فضاسازی های سیاه و سفید. با وجود این که بخشی از ساختار داستان سیاسی و مطابق با فرهنگ فرانسه ست اماوس اندرسون هیچ سمت و سوی سیاسی ای بهش نمیده ...