تو پرورشگاه صدام می کردند مسخره باز! اما من مشت محکمی حواله صورت یکیشون کردم تا داستان رو شروع کنم./ مسخرهباز داستان جوانی(صابر ابر) شیفتهی بازیگری است که در یک سلمانی کار میکند و شبها بعد از اتمام کار به تمرین بازیگری میپردازد. صاحبکار او کاظم آقا(علی نصیریان) که فردی معتقد به اصول اخلاقی است سر ماجرایی با سرهنگ کیانی از قدیمالایام مشکل دارد. مانفرد(داریوش موفق) که دوست و کارچاقکن این سلمانی است شبی وارد سلمانی شده و بیان میکند که موهای بلند زنانه را به قیمت خوب میخرد … **تماشای این فیلم به افراد زیر 12 سال توصیه نمیشود**
لذت عجیبم را از فیلم نمیتوانم نادیده بگیرم، لذت از ارجاعات سینمایی، از میزانسنهای تکرارشونده، از قدمهای بکتی، از تغییر لحنهای صابر ابر، از موسیقی های دوست داشتنیام، از طراحی صحنه جذاب، صداگذاری همراه، دیالگوهای مدام و مدام، نریشنی با ادبیاتی دوست داشتنی و آشنا و خیال...
لذت عجیبم از خیالپردازیهای غنیزاده را نمیتوانم نادیده بگیرم، با اینکه میدانم میزانسهای تاتری کمی آزار دهنده میشود و خاطره بازی کارگردان کمی کودکانه.
نمی توانم از لوکیشن ثابت و جذاب یک آرایشگاه-که نه سلمانی- که به وضوح انتخاب کارگردان است لذت نبرم، با اینکه میدانم این انتخاب شاید از نبود معنایی برای فیلمنامهای سیالتر و فاصلهدارتر از نمایشنامه میآید.
تکرارهای دیالوگهای شبانه روتین را نمیتوانم دوست نداشته باشم با اینکه میدانم در سینما کترکرد تاتر را ندارند و ممکن تست اعصاب خورد کن به نظر بیایند با آنکه برای این هدف نوشته نشده اند.
«مسخره باز» لذت خیالپردازی دارد که رهایم نمیکند، لذتی که سینمای ایران مدتهاست گمش کرده، شاید بعد از چریکه تارا و هامون و مسافران دیگر کماند فیلمهایی که پروازت دهند، توی خیالت، خاطراتت، دوست داشتنیهایت و آرزوهایت! و سینما مگر چیست و اصلا هنر مگر چیست جز خیال!
با تمام کاستیهای مسخره باز غنی زاده که شاید میشد با همه این المانها اثری قابل تاملتر در ژانری برتونی یا اندرسونی باشد، برایش احترام قائلم، برای فیلمی که کارگردانش هنر میداند.
گرچه فیلم غنی زاده آغازیست برای سینمایش اما شاید فرجامی برای تاترهایش هم قلمداد شود، همایون غنیزاده به جرات تنها کارگردان تاتریست که عناصر سینمایی را وارد تاترهایش کرده، جلوههای ویژه، روایت همزمان، تدوین و.... و حالا انگار مدیوم تاتر ...
لذت عجیبم را از فیلم نمیتوانم نادیده بگیرم، لذت از ارجاعات سینمایی، از میزانسنهای تکرارشونده، از قدمهای بکتی، از تغییر لحنهای صابر ابر، از موسیقی های دوست داشتنیام، از طراحی صحنه جذاب، صداگذاری همراه، دیالگوهای مدام و مدام، نریشنی با ادبیاتی دوست داشتنی و آشنا و خیال...
لذت عجیبم از خیالپردازیهای غنیزاده را نمیتوانم نادیده بگیرم، با اینکه میدانم میزانسهای تاتری کمی آزار دهنده میشود و خاطره ...
ارجاع میدهم؛ پس هستم!
اگر تا به حال فرصت تماشای «مسخرهباز» غنیزاده را نداشتهاید، قطعا کار بسیار واجب و مهمّی داشتهاید والّا تا به حال باید فیلم را تماشا کرده باشید. هر چند که فیلم را ابدا دوست نداشتم، امّا، به همه دیدن این فیلم را توصیه میکنم. اندر احوال فیلم صرفا این را بگویم که مسخرهباز، اجتماعی نیست؛ اصلا، فیلم نه در زمان خاصی اتفاق میافتد و نه در جغرافیای خاصی. اولین فیلم همایون غنیزاده میتوانست یک اثر بسیار خوب و دلنشین باشد، ولی، فیلمساز با طیِ طریقی سخت، ادعایی گزاف میکند که به شدت هم اثرش را به زمین میزند.
فیلم به دو نیمۀ کاملا متفاوت قابل قسمت است. تا قبل از قسمتهای ذهنی دانش و بعد از آن. نیمۀ اول به شدت سینمایی است و تجربهای جدید در سطح سینمای ایران، نیمۀ دوم هذیانگویی ...
اگر تا به حال فرصت تماشای «مسخرهباز» غنیزاده را نداشتهاید، قطعا کار بسیار واجب و مهمّی داشتهاید والّا تا به حال باید فیلم را تماشا کرده باشید. هر چند که فیلم را ابدا دوست نداشتم، امّا، به همه دیدن این فیلم را توصیه میکنم. اندر احوال فیلم صرفا این را بگویم که مسخرهباز، اجتماعی نیست؛ اصلا، فیلم نه در زمان خاصی اتفاق میافتد و نه در جغرافیای خاصی. اولین فیلم همایون غنیزاده میتوانست یک اثر ...
فتیشِ تکنیک
در قالب این یادداشت کوتاهِ جشنوارهای درباره «مسخره باز» فقط میتوان به این نکته اشاره کرد که «فتیشیسم» یا «بتوارگی» مفهومی کانونی در خوانش فیلم است که در سطوح مختلف اثر بازتولید میشود. در لایه روایی فیلم از همان پلان آغازین و به تناوب، با «موی زنانه» مواجهیم که در تمام فیلم به عنوان یک شیء رازآلود حضور دارد که البته این حضور، دالِّ غیاب است: غیاب یا فقدانِ «زن» به مثابه ابژه میل مردانه. همه شخصیتهای اصلی مرد قصه به لحاظ جنسی در بند نوعی ممنوعیت و نتیجتاً حرمان از ارضای میلشان هستند. پرونده معشوقه مشترکِ بازپرس کیانی و کاظمخان هنوز به عنوان یک تروما در ذهن هردویشان باز است و شخصیت اصلی داستان، دانش هم که در کودکی محروم از آغوشِ «مادر» بوده مدام از بقیه بابت زشتیاش سرکوفت میخورد و ...
در قالب این یادداشت کوتاهِ جشنوارهای درباره «مسخره باز» فقط میتوان به این نکته اشاره کرد که «فتیشیسم» یا «بتوارگی» مفهومی کانونی در خوانش فیلم است که در سطوح مختلف اثر بازتولید میشود. در لایه روایی فیلم از همان پلان آغازین و به تناوب، با «موی زنانه» مواجهیم که در تمام فیلم به عنوان یک شیء رازآلود حضور دارد که البته این حضور، دالِّ غیاب است: غیاب یا فقدانِ «زن» به مثابه ابژه میل مردانه. همه شخصیتهای ...
خیلی فیلم جالب و قشنگی بود و درضمن عامه پسند نیست چون تا حدودی هنری هست با مفاهیم هنری زیاد که نیاز به تفکر و چند بار دیدن دارد
بازی بازیگران هم مخصوصا استاد نصیریان هم عالی بود
واقعا فیلم مسخره ای بود.
قبلا تئاترهای فوق العاده ای از همایون غنی زاده دیدم، اما این فیلم با اینکه شبیه تئاتر بود ولی اصلا جالب نبود.
کشش و ظرفیت این داستان نهایت 20 دقیقه ست، نه 100 دقیقه!!! انقدر خسته کننده و بدون جذابیت بود که هرچی تلاش کردم نتونستم تا آخر فیلم رو ببینم.
به هیچکس توصیه نمیکنم، وقت تلف کردنه
آقای غنی زاده همین سبک رو ادامه بده 👍👍👍👍👍👍
واقعا سینمای ایران فیلم پر مفهوم وپراز المان وروانشناسانه ای مانند مسخره باز کم داره 😍درود به شما که به فیلمت آب نبستی😍حداکثر تلاشتو کردی وهمه چیز سرجای خودش بود
یک فیلم خاص و فانتزی. فیلم خوبی بود و من دوست داشتم. بازی بازیگران هم فوق العاده عالی بود. تنها عیب فیلم به نظر من تخیلات آقای دانش(صابر ابر) در اواخر فیلم خیلی زیاد و خارج از حوصله بود.
بسیار اثر زیبا، عمیق،پر محتوی و سرشار از تفکر و اندیشه بود. شاید نشود آنطور که شایسته است در مورد این فیلم صحبت کرد. اما
عاقلان را یک اشارت بس بود
عاشقان را تشنگی زان کی رود
فوق العاده عالی بود .... واقعا فیلم بی نظیری بود و شایسته حمایت هست
من واقعا به سینمای Experimental علاقمندم و می دونم ساختن اینجور فیلما چقدر سخت هست ( اینکه بتونی چیزی بسازی که تا آخر مخاطب رو روی صندلی نگه داره ) که البته این فیلم خیلی جاها آدم رو میخکوب هم میکنه واقعا جای شکر داره که توی سینمای ما یه همچین فیلمی ساخته شده ( که در جهان بی نظیره ).........
هرچند خیلی ها هم هستند که کلا با هر سبک جدیدی مخالفت می کنند .... چیزی نمیشه به اونا گفت ... ولی سینما و کلا همه چیز تو همه جای دنیا با همین ظهور کارها و سبک های جدید هست که به جلو حرکت میکنه
وقتی مسخره باز رو توی سینما دیدم تا چند وقت حالم واقعا خوب بود چون من همیشه آرزوم بود تا یه فیلم بلند Experimental بسازم که بتونه بیننده رو پای فیلم نگه داره و وقتی دیدم این فیلم اینکار رو تونست به این شکل عالی انجام بده کلی انرژی و انگیزه گرفتم
همایون غنی زاده
با قدرت ادامه بده
دنیا با وجود همایون غنی زاده هاست که به جلو حرکت میکنه
موفق باشی
فيلم بايد از دقيقه ٧٥ و بعد از باطل شدن جواز كسب ...تمام ميشد اما جسارت و ايده هاي تجربه گرايانه غني زاده فيلم را به پرتگاه برده و تماشاگر بعد از ١٥ دقيقه پاياني غير قابل تحمل فيلم را با نتيجه ي اينكه مسخره بود از سينما خارج ميشه . خودم كه به احترام بازي فوق العاده حميديان نصريان و صابر ابر تا پايان فيلم تحمل كردم
فیلم عالی
بازیگراعالی
بازی گرفتن و انتخابه بازیگرا عالی
فقط کلا فیلمه تئاترالیه
انشالله که گیشه ی خوبی داشته باشه
انگیزه بشه برا کارگردانایه دیگه کمیم بیان سمت این سبک کارا خسته شدیم انقد فیلمه آبکی دیدیم
بهترین فیلمی بود که در چند ماه اخیر تماشا کردم، فوق العاده بود!! یک فیلم سطح بالا و بازی عالی..
و در پایان موزیک خوب! میشه از دیدن این فیلم و بازی بازیگرانش واقعا لذت برد
سلام
خیلی ازدوستان می فرمایند باید تئاتری باشی تا فیلم رو بفهمی .دوست عزیز ،سینما ، اسمش روش هستش سینما . تئاتر و صحنه نمایش هم صحنه نمایشه .خیلی از مخاطبان اصلا به تئاتر و ... علاقه ای ندارند و تشریف آوردن سینما تا فیلم سینمایی ببینند نه صحنه تیاتر.
از نظر من شاید برای تئاتر دوستان فیلم خوبی از کار در اومده باشه ولی برای سینما دوستان و فیلم باز ها افتضاحه و گر چه آدم از یه سری فیلم ها انتظار داره ولی خب نا امیدش می کنند.
سپاس
روزی بهترین مشخص خواهد شد
محمدسیناخسروی هفشجانی
اگر حوصله چند بار دیدن یک فیلم رو ندارید به دیدن مسخره باز نروید هر چند دفعه اول هم اگر خودتون رو تو دنیای خیال فیلم رها کنید لذت میبرید
و چقدر بازی بابک حمیدیان به چشمم اومد خیلی قوی بود
با جرات میتونم بگم بدترین فیلمی بود که توی کل دوران زندگیم دیدم . حیف اون 10 تومنی که روز سه شنبه دادم و رفتم توی سینما نشستم . واقعا فیلم مضحک و مسخره ای بود و واقعا اسمش برازنده این فیلم هست یک فیلم مسخره
من معمولا عادت دارم در زمان فیلم دیدن به حسم اعتماد می کنم که فیلم اگر باهات ارتباط برقرار کنه و حرف دل تو رو بزنه و فراتر از اون لحظاتی از زندگی رو یادت بیاره و شاید اگر خیلی خوب باشه در لحظاتی از زندگی فردی به یاد سکانس یا دیالوگی از اون فیلم بیوفتی!!
مسخره باز فیلمی بود که در حین دیدنش ازش لذت کامل رو می بری با لحظات فیلم درگیر و مانوس میشی و وقتی از سینما اومدم بیرون تا مدت ها حالم خوب بود . . .
حیف وقتی که پای این فیلم هدر رفت....هرکی میخواد بره سینما قبلش نقدشو بخونه تا بفهمه چقققدر مسخرست(خیالتون هم راحت انقدر بی سر و ته هست که موضوع داستان رو متوجه نشید از نقد)
#جشنواره_فیلم_فجر امسال از تنوع بیشتری برخوردار است و فیلمها تنها در یک ژانر اجتماعی ساخته و انتخاب نشدند بیشترِ این آواهای جدید از سوی جوانان تازه نفس است. فیلم مسخره باز یکی از آنهاست. از آنجا که کارگردان این فیلم #همایون_غنی_ زاده از عالم تئاتر می آید، ایده های بدیعی را با خود به سینما آورده است. داستان پر از خیال و فانتزی است. خیالِ شیرینی که قرار بود این سینماتوگراف برایمان بسازد ولی کم کم یادش رفت و فقط شد بازنمایی رئالیستی از چهره کریه جامعه. نمایشی که گاه از اصلِ آن هم خشن تر است و بیننده نگونبخت مجبور است ببیند و کوچکترین راه فراری برای دیدنِ یک فیلمِ تخیلی،فانتزی،عاشقانه، شاعرانه و معنوی به سختی به دست میآید. مسخرهباز یکی از این راههای فرار است. می توانی در صندلی سینما فرو بروی و غرق در لذت و فارغ از بدبختیهای بیرون خیالت را پرواز بدهی. وقتی که چند سال پیش فیلم هتل بزرگِ بوداپست را دیدم، حیرت کردم که سینما چه امکان نامحدودی ایجاد میکند برای گسترش خیال. تنها یک ذهنِ طلایی می خواهد و دستهایی پرتوان که بتواند آن ایده ناب را اجرایی کند. آن موقع با حسرت آرزو می کردم چه میشد اگر ما هم در میان انبوه فیلمهای یکنواختمان یک فیلم فانتزی داشتیم؟ فیلم مسخره باز این امید را به واقعیت مبدل کرد. بازی های اغراق شده و سر هایی که مثل مرغ تکان می خورند. دوربینی که از زوایای عجیبی مثل زیر چانه و پس گردن صورتها را می گیرد، نورپردازی زیبا و رنگهای کهنه شده، بی زمان و مکانی فیلم_ البته می خواهد ایرانِ قبل از انقلاب را تداعی کند_ ولی معلوم نیست دقیقا کدام کودتای نافرجام را می گویند و کی است که مردم منتظر وقوع زلزله هستند همینطور در مورد مکان داستان، بعید است در ایران شهری داشته باشیم که مغازه هایش آنقدر به دریا نزدیک باشند که آشغالها را از چاه وحشتناک کفِ مغازه بشود به دریا ریخت و موقع مد از همان چاه آب غل غل کند. عاملی که در شکل گرفتن این فانتزی زیبا بسیار کمک کرده، طراحی صحنه #سهیل_دانش_اشراقی و جلوه های ویژهُ جواد مطوری است. سهیل دانش اشراقی را می شناسم از بدنه تجسمی به سینما رفته هنر را خوب می شناسد و سالهاست که در طراحی و انیمیشن نامی به هم زده است. بی دلیل نیست که آنقدر آب و رنگ صحنه ها خوب و به جا از آب درآمده و شاید وقت آن رسیده که دوستان سینمایی نقش هنرمندان تجسمی را در بالابردن خلاقیت و ایجاد لحظات بدیع و تازه در فیلم جدی بگیرند.
[ ] اگرچه فیلم از لحاظ ایده و اجرا بسیار نو و جدید است. اما ضعف هایی در فیلمنامه دارد که اهالی سینما را ناخرسند میکند. مثلا فیلم پر است از صحنه های بامزهُ شستن سر و تراشیدن پسِکله های گوشتالو و چرت زدن کاظم خان و پراندنِ سبیلِ مشتری، که وقتی این صحنه ها بیش از ده بار تکرار میشود دیگر بیمزه و خسته کننده است و تو را وا میدارد به ساعتت نگاهی کنی. همینطور ارجاع بی اندازه به فیلمهای تاریخ سینما که گاهی واقعا زیادی است. ای کاش سازنده در تدوینی مجدد راضی شود کمی از زوائد را دور بریزد. البته داشتنِ ضعف برای یک فیلم اولی طبیعی است و به نظر من اهالی سینما باید به این تک صدایی خاتمه دهند و اجازه دهند ژانرهای متنوع رشد کنند. شنیدم که رضا میرکریمی از قول الکساندر ساخاروف فیلمساز بزرگ روس درباره سینمای ایران می گفت: فیلمهای خوبی دارید اما تنها یک ژانر دارید.
[ ] مسخره باز نقاط قوت زیادی دارد ومطمئنا فیلمساز در ادامه کار و با تجربه بیشتر فیلمهایی میسازد که دوستداران فیلمِ کمدی را هم از دیدن کمدیهای بسیار سخیف و آبکی نجات دهد.
[ ]
تبریک به همایون غنی زاده بابت این فیلم خوبش.
+ ضمن احترام به کاربران فهمیم این سایت و دیگر هموطنان، به نظرم متاسفانه سطح سلیقه ی بیشتر مردم ایران پایینه و سلیقه شون به خوبی پرورش داده نشده. در تمچید هایی که در برخی فیلم های دیگر میشه و بعضی از نظرات منفی ای که در مورد این فیلم داده میشه هم این موضوع نمود زیادی داره. به هر حال بیشتر مردم از خیلی از بهترین آثار تاریخ سینمای جهان هم لذت نمی برند.
به نظرم در همون تاتر بمونه بهتره.... نیازی به اومدن در سینما نیست ...این فیلم به هیچ عنوان نمی تونه با مخاطب عام ارتباط برقرار کنه...و از این نظر ضعیف و خسته کننده است ،غنی زاده یک کارگران قوی در عرصه تاتر است و بهتر بود همان المان ها را بر روی پرده نقره ای نمی آورد....ارتباط گیری با این فیلم پر از هرج و مرج کار سختی بود.
یه فیلم خوب با بازیهای عالی. البته بدلیل متفاوت بودنش شاید خیلی ها دوسش نداشته باشن. عالی بود دیالوگ ها یا صحنه ها یا موسیقی های متن که از فیبم های قدیمی استفاده کرده بود. ولی چون شاید بعضی ها این فیلم ها رو به یاد نیارن بی ربط میومد دیالوگها
نپسندیدم فیلم رو،
شاید فقط عده کمی از فیلم خوششون بیاد.
اصلا هم قابل مقایسه با اژدها وارد میشود نیست،دوتا اثر کاملا متفاوت هستن.
اژدها آدم رو جذب میکرد با داستانش،اما مسخره باز اینطور نیست.
سلام ... این سوال ذهن من رو هم مشغول کرده و فکرمیکنم لازمه یک بار دیگه با دقت بیشتری فیلم رو ببینم چون حدس میزنم قبل از گم شدن آویز ماهی اون زمان که کاظم همه ش مثبت بود و همه ش دوست داشت حرفای خوب تو مُغازه ش زده بشه با ضمه ادا میکرد این کلمه رو .... اما از یک جایی به بعد که احتمالا بعد از گم شدن ماهی بود و به قول خودش گرفتار نحسی شدن ، با فتحه ادا میشد لغت
یک قسمت هایی از فیلم واقعا مسخره بازیه و شاید در سکانس های پایانی منتظر تمام شدن فیلم باشید ولی در کل وارد شدن به دنیای خیالی ذهن کارکتر که با تلفیقی از موسیقی های نوستالژیک و بعضا استفاده از پاستیش سینمایی هست جالبه