به فیلم رای بده:
یک عاشق سینما برای ملاقات با یکی از کارگردانهای معروف جهان خود را در ایام برگزاری جشنواره کن به آنجا میرساند.... شما که غریبه نیستی، من 38 سال از خدا عمر گرفتم، 13 سال تئاتر کار کردم، هنوز وضعیتم اینه ،هیچی به هیچی، بالاخره باید کاری میکردم دیگه...
هرچند فیلم دارای موضوع جدید و جذابی است اما متاسفانه به علت عدم نگارش فیلمنامه ای مشخص، در سطح طرح اولیه باقی می ماند. کاملا مشخص است که تعدادی سکانس مستند گرفته شده و سپس چند سکانس نمایشی با دستپاچگی برای ارتباط بخش های مستند به فیلم اضافه شده است.
رد کارپت که نه یک فرش؛ بلکه موکتی است که در فیلم عطاران بارها دوربین کنجکاوش را بدان معطوف ساخته است؛ موکت مجازی از دنیای پوشالی تحت انقیاد ابژههایی است که عطاران در نقش یک عشق فیلم درکش نمیکند.
قبل از هر چیز این پرسش به ذهن میآید که آیا اصولا فیلمنامه ای در کار بوده است و یا صرفا بر اساس یک طرح خیلی کلی، شاخ و برگهایی بر حسب مواجهههای پیشبینی نشده و لطیفه هایی متداول به متن اولیه افزوده شده است و نامش را فیلمنامه نهادهاند.
دوربین مستاصل و گیج , به همراه اگزوتیک و سیاه نمایی , کمی جدا افتادگی از میهن و البته ناتوانی در فرم همگی سبب شد که "ردکارپت" تبدیل شود به اثری ضد ملی...
احترام به «رد کارپت» را با یک آرزو همراه میکنیم و آن اینکه کاش عطاران در فیلمنامه و بویژه قصهگویی، قویتر شود و موقعیتهای کمدی به مراتب خلاقانهتری برای خود ایجاد کند، چرا که میدانیم او کمدینی است که امکان ندارد موقعیتهای ناب کمدی را هدر دهد و حال تماشای اینکه او در مقام فیلمنامهنویس، در خلق چنین ...