به فیلم رای بده:
مینا بعد از جدایی از همسرش به دنبال شغل و محل اسکانی می گردد. در این مسیر با کامران مدیر رستورانی که در آن کار می کند آشنا می شود. کامران سرپناهی به او می دهد. مینا تحت تاثیر حمایت ها و محبت های کامران به او دل می بازد ، کامران نیز به مینا مشتاق و علاقمند است. روزها از پس هم می گذرد و عشق مینا به کامران کاسته نمی شود و اوج می گیرد.اما کامران دیگر قصد ادامه ندارد..
«رگ خواب» را زمان جشنواره هم دیدم و به شدت آن را تحسین کردم. قول نوشتن نقدی مفصل بر فیلم را پس از اکران عمومی اش داده بودم که حالا فیلم به اکران عمومی درآمده و به نظر می رسد می توان بیشتر درباره اش نوشت.
چه فیلم را روایت کاملا شخصی یک فرد بدانیم و چه شخصیت را نمادی از دیگر زنها ؛ با فیلمی غیر قابل قبول مواجهیم که آنچه مدنظر سازندگان بوده در منطق دنیای فیلم و شخصیت خلق شده نمیگنجند و آینده این شخصیت بسیار تاریکتر از آنچه دیده ایم خواهد شد که با پایان بندی فیلم هیچ سازگاری ندارد. متاسفانه هیچ علاقه مشخص ...
رگ خواب بستر سازی مناسبی برای خلق و گسترش یک قصه را ندارد پس یک قصۀ ناقص نمی تواند به سینما تبدیل شود؛ وقتی فیلمنامه با ضعف جدی روبروست از کارگردانی نعمت الله هم نمی شود توقعِ خاصی داشت
«امروز رفتیم و توافقی طلاق گرفتیم، این تنها چیزی بود که روش توافق داشتیم». جمله اول فیلم رگ خواب که نریشنی از لیلا حاتمی است، تکلیفش را با بیننده مشخص می کند. از همان لحن و فضای اول فیلم متوجه می شوید با فیلمی فقط عاشقانه روبهرو نیستید. نریشنهای گوناگون شخصیت اصلی فیلم در طول مدت پخش آن، سیر تکاملی ...
زمستان مى شود و بى هيچ لالايى اى خرس هاى قطبى خواب مى روند، سرماست كه چون شريانى از نيستى توى رگ هايشان مى دود و خواب درست شبيه بيمارى مزمنى هيكل عظيمشان را احاطه مى كند.
«رگ خواب» فیلمی با قابلیتهای بسیار برای بد فهمیدهشدن است. نعمتالله بازهم مثل سایر فیلمهای کارنامهاش، از جایی پرت شروع کرده و بیرحمانه فیلماش را به آیینی برای خودشناسی شخصیت اصلی تبدیل میکند. نعمتالله هراسی از بد فهمیدهشدن ندارد و همین «رگ خواب» را به فیلمی یگانه تبدیل کرده است.