داستان آن دربارهٔ مکس روکاتانسکی (تام هاردی) که به نیروهای ایمپریتر فیوروسا (شارلیز ترون) میپیوندد تا طی تعقیب و گریزهای متوالی جادهای از دست رهبر شروری به نام ایمورتان جو (هیو کیز-برن) و نیروهایش فرار کنند.
صداي مكس ديوانه در دل تاريكي، از كدامين جهان سخن ميگويد؟ كدامين جنبه از فرم و محتواي جادوي سينمايي است كه تازهترين كار جرج ميلر را به اثري جذاب بدل كرده است تا مخاطب با همذات پنداري سينماگونه به تماشاي خشونت جنگ آب بنشيند؟
به جرأت ميتوان گفت كه سكانسهاي اوليه فيلم به گونهاي تصوير شدهاند كه اهميت حادثه پيش رو را بر ديدگان تماشاگر ميگشايند. در سكانس اوليه ميگويد«اسم من مكسه، دنياي من خون و آتشه»در همين سكانسهاي آغازين از زبان افرادي ناشناس ديالوگهايي از گلوي تاريكي بيرون ميآيند كه شرح دنياي ديوانه مكس هستند. «به خاطر نفت و گازوييله كه آدم ميكشيم احمق. جنگ آبه توي دنيا قحطي ميآيد.» مكس پليسي بوده است كه اصلاح و هدف انساندوستانهاي در ذهنش ميپرورانده است. مكس، اكنون از جنگي هستهاي جان سالم به در برده كه تودههاي انساني را به كام مرگ فرستاده است. زمان بيان اين جمله كه جهان بر اثر جنگ هستهاي تخريب شده، درست زماني است كه درختاني درميان توفان و دود به نمايش در ميآيند و در اين نماست كه درختان ارزش برابر با انسان مييابند و بسيار تاثيرگذار در حكم تمثيل جهاني هستند كه در آن مرگ درختانش مرگ انسانهاست.
تصوير و كلام در كمترين زمان در هم ميآميزند تا يك دنياي ديوانه را توصيف كنند كه بشر با سلاح هستهاي آفريده است. در دنياي پساجنگ هستهاي، گوشت و استخوانها ضعيف و متلاشي شدهاند. اينها همان كلامهايي بودند كه همراه تصوير تا حدودي توانستند جهان پسا هستهاي و جنگ نفت و آب رو توصيف كنند. سكانسي را به ياد بياوريم ...
صداي مكس ديوانه در دل تاريكي، از كدامين جهان سخن ميگويد؟ كدامين جنبه از فرم و محتواي جادوي سينمايي است كه تازهترين كار جرج ميلر را به اثري جذاب بدل كرده است تا مخاطب با همذات پنداري سينماگونه به تماشاي خشونت جنگ آب بنشيند؟
به جرأت ميتوان گفت كه سكانسهاي اوليه فيلم به گونهاي تصوير شدهاند كه اهميت حادثه پيش رو را بر ديدگان تماشاگر ميگشايند. در سكانس اوليه ميگويد«اسم ...
آبروی از دست رفته «بلاک باستر»ها
چه بلایی بر سر «بلاک باستر»های دهه اخیر آمده؟ در این که در درجه اول باید به سرگرم کردن مخاطب بپردازند شکی نیست امّا به چه قیمتی؟ سرگرمی بدون منطق؟ بدون داستان و بیهدف؟ «مد مکس: جاده خشم» همان قدر پوچ و احمقانه است که کمدیهای «اسلپ استیک» ِ دهه 1920؛ با این تفاوت که آن نوع کمدی در بدو پیدایش تاریخ سینما قابل توجیه است امّا در سال 2015 چنین حماقتی که دو ساعت تمام بزن و بکوب راه انداخته عجیب است. «مد مکس» قصهای ندارد و مخاطب قرار نیست از طریق درام وارد رخدادها شود. تصاویر ِ بیش از اندازه سادهای که با آتش زدن ماشینها و تیراندازیهای بیپایان قصد دارد تا حرفهای و سخت جلوه دهد. پس نقش میزانسن ...
چه بلایی بر سر «بلاک باستر»های دهه اخیر آمده؟ در این که در درجه اول باید به سرگرم کردن مخاطب بپردازند شکی نیست امّا به چه قیمتی؟ سرگرمی بدون منطق؟ بدون داستان و بیهدف؟ «مد مکس: جاده خشم» همان قدر پوچ و احمقانه است که کمدیهای «اسلپ استیک» ِ دهه 1920؛ با این تفاوت که آن نوع کمدی در بدو پیدایش تاریخ سینما قابل توجیه است امّا در سال 2015 چنین حماقتی که دو ...
"عجب روز دوست داشتنی ای!"
مد مکس فیلم بحث برانگیزی است.فیلم مهمی است.چه آن را پسندیده باشید،چه مانند خیلی از فیلم بین های حرفه ای،آن را یک کارناوال پوچ از جنون و هیجان بدانید.اما به راستی دلیل این همه هیاهو بر سر این فیلم چیست؟دلیل این همه تحسین چیست؟این انبوه جوایز اسکار و امتیازهای بالا و حضور در لیست های بهترین فیلم سال چیست؟
سینما پیش از هر چیز،بستری بصری است برای اشتراک گذاری تخیل و احساسات.و تخیل و احساسات را حد و مرزی نیست.خشم،عصیان،انزوا،هیجان،بقا،دیوانگی و کشتار همگی در قلمروی مفاهیم انسان وجود دارند،و چه خوب که این بار تصویری از تمامی این مفاهیم را با اجرایی بسیار درجه یک و شاهکار،در بستر قصه ای ساده و همراه کننده به تماشا بنشینیم.
مد مکس:جاده خشم را جورج میلر هفتاد ساله ساخته ...
مد مکس فیلم بحث برانگیزی است.فیلم مهمی است.چه آن را پسندیده باشید،چه مانند خیلی از فیلم بین های حرفه ای،آن را یک کارناوال پوچ از جنون و هیجان بدانید.اما به راستی دلیل این همه هیاهو بر سر این فیلم چیست؟دلیل این همه تحسین چیست؟این انبوه جوایز اسکار و امتیازهای بالا و حضور در لیست های بهترین فیلم سال چیست؟
سینما پیش از هر چیز،بستری بصری است برای اشتراک گذاری تخیل و احساسات.و تخیل و احساسات ...