به فیلم رای بده:
داستان زندگی نویسنده ای به نام بهرام فرزانه را روایت می کند که مدتهاست نمی تواند داستان بنویسد. وی ناگهان بر اثر یک تصادف اتومبیل، آهنگی در ذهنش تکرار می شود که بهرام فرزانه را به رقص می آورد. همین اتفاق شوق نوشتن را در او بر می انگیزد. ولی این همه ماجرا نیست ...
«دلم می خواد» با لحن طنز ساخته شده است؛ طنزی که از جایی به بعد نشانگان گروتسک در آن دیده می شود. وقایع بیش از آن که خنده دار باشند ناموزون و کاریکاتورگونه اند و میان خیال و واقعیت دست و پا می زنند.
فیلم در نیمه دوم میتوانست تبدیل به اثری شکوهمند چون مادر آرنوفسکی شود، یک میل ساده انسانی و خلق فاجعه یا بحرانی که زوایای مختلف بشر و انسان را بیش از پیش نشان دهد. اما دلم میخواد در اندازه یک فیلم معمولی ایرانی باقی میماند و مخاطبش جز اندکی لبخند و جمله انتقادی که چرا نمیشه رقصید؟ چیز دیگری به خانه ...