اولاش برام جالب اومد تا اینکه یواش یواش فیلمنامه دزدی از آب در اومد.
میگید کدوم فیلم؟
یه بار با دقت سه گانه پدرخوانده رو ببینید، حتی ترور همزمان چهار مخالف بزرگ آقا، عین سناریوی قتل همزمان 5 سرکرده مافیا توسط طراحی آل پاچینو بود
یا عشق به دخترش که حاضر شد، اندی گارسیا رو جانشین خودش کنه، اما کاری با دخترش نداشته باشه!
کاری به هیچیش ندارم، سریال رو جنرالی دوست داشتم، اما هیچ وقت دزد فیلمنامه رو نمی بخشم، چون تمام قوت یک فیلم، به داستانش و وای از اون روزی که خلاقیت رو بدزدی، مثل ماجرای سلحشور و سریال حضرت یوسف
با محدودیت های ایران، البته خیلی هنر میخواد که آدم جرات فیلمسازی پیدا کنه، اما قبول کنیم، حتی شخصیتی مثل مخملباف، الان که کسی مزاحمش نیست، آشغال میسازه و چیزی برای عرضه نداره.
یه مثال ساده فقط میزنم برید خودتون ببینید
فریاد مورچه ها رو بذارید در کنار PK
واقعا کارگردان ها، چی میخوان از جون ملت؟
گیشه میخوان یا اندیشه؟
در هر صورت، تو سینمای ایران هیچ کدومش یافت می نشود
و از فیلم خوب تو ایران خبری نیست، بسی جسته ام من
و
هر آنچ یافت می نشود، آنم آرزوست!!!
خطر لو رفتن داستان