آقای باهری در آخرین لحظات زندگی پانصد متر از زمین خانه خود را به آقای کوهساری سرایدارش می بخشد. جهان مهر و جهانگیر، پسران آقای باهری برگه واگذاری پانصد متر زمین را به مریم دختر آقای کوهساری می دهند، اما یک جیب بر به نام سلطان وقتی مریم از ترمینال به خانه می آمده مدارک را از او می زند و برای برگرداندن سندها مقدار زیادی پول مطالبه می کند که پسران آقای باهری حاضر به پرداخت این نیستند و می خواهند با ترساندن سلطان مدارک را از او پس بگیرند. اما سلطان مدارک را به مریم می دهد و از او می خواهد که از حق خودش دفاع کند و نگذارد پسر آقای باهری سهم او را به برج سازان تهران دهد. از طرفی جهانگیر بی خبر از اینکه سلطان مدارک را به مریم کوهساری داده است با چند تن از برج سازان و واسطه های خریدار زمین با سلطان درگیر می شوند و سلطان هم با نارنجکی که از دوست شهیدش به جا مانده به استقبال آن ها می رود.
یکی از برجستهترین موهبتهای سلطان همچون اغلب آثار مسعود کیمیایی به عنوان فیلمسازی مؤلف، حضور فیلمساز با تمامیتش در اثر خود و مهر و امضای او پای آن اثر است. به عبارت دیگر، سلطان حتی ذرهای هم از چهارچوب قواعد و مولفهها و گفتمان سینمای کیمیایی خارج نیست. آفرینش قهرمانی فردی با دغدغههایی همچون تنهایی، رفاقت، جوانمردی، حمایت از ضعیف، غیرت، عدالت و… در بستر دنیای شخصی و مستقل خلق شده توسط فیلمساز، نخستین و البته اصلیترین شمایل و شاکلههای این سینما را تشکیل میدهند؛ به گونهای که هم فرد و هم دنیا، دارای هویتی مستقل، بهعلاوهی مهر و امضای خالقشان باشند؛ مهر و امضایی که در خصیصهها، کنشها و واکنشها، منشها و حتی دیالوگها و جملات و مونولوگها و تکنگاریهای مربوط به جهان اثر و قهرماناش، به وضوح قابل رؤیت است.
تم و مسأله در سلطان نیز همانند اغلب آثار کیمیایی همچنان روی فرد متمرکز بوده و در این میان، گفتمان سینمای کیمیایی نیز همان فاعلیت و کنشمندی است و به رغم گذشت زمان و طرح مسائل متعدد و بالاوپایین شدنهای بسیار سینمای کیمیایی، همچنان انسجام مطلبی خود را حفظ کرده و روی گفتمان اصلی خود متمرکز است و این مهم، جز با دارا بودن جهانبینی و نگاه و نگرهی مؤلفی مشخص ممکن نمیبود.
سینمای کیمیایی سینمای رویدادهاست و سلطان نیز همچون اغلب آثار کیمیایی، با یک رویداد (دزدی مدارک و اسناد مریم توسط سلطان) آغاز میشود؛ رویدادی که موقعیت مرکزی و چالش قهرمان و قصهی اصلی فیلم را شکل میدهد و در بستر همین قصه، قهرمان فیلم به بازشناختی از خود رسیده و تحت اختیار قرار گرفته و فردیت و قدرت انتخاب یافته و فاعلیت خود را اگر نه همچون دندان مار به جامعه، که همچون سلطان به فرد تزریق کرده و تحولی ...
یکی از برجستهترین موهبتهای سلطان همچون اغلب آثار مسعود کیمیایی به عنوان فیلمسازی مؤلف، حضور فیلمساز با تمامیتش در اثر خود و مهر و امضای او پای آن اثر است. به عبارت دیگر، سلطان حتی ذرهای هم از چهارچوب قواعد و مولفهها و گفتمان سینمای کیمیایی خارج نیست. آفرینش قهرمانی فردی با دغدغههایی همچون تنهایی، رفاقت، جوانمردی، حمایت از ضعیف، غیرت، عدالت و… در بستر دنیای شخصی و مستقل خلق شده توسط فیلمساز، ...