بی پروایی در نوگرایی و پس زدن کلیشه ها
سعید جمشیدیپور
امتیاز منتقد به فیلم / ۱۰
از یک انیمیشن چه انتظاراتی داریم؟ سیر و سیاحتی ماورایی و در عین حال بیحد و مرز که در آن، ذهنیت و عینیت و خودآگاه و ناخودآگاه و آرمان و واقعیت و حقیقت با یکدیگر درهمآمیخته شده باشند؟ یا میدانداری روح و رهایی از جسم و حرکت به سوی آسمانها و درنوردیدن ابرها؟ یا شاید هم شنا در اعماق دریای بیکرانی که خود، جزئی از آن هستیم، آن هم در پیوندی کاملا ارگانیک با فصل کودکی که اصیلترین و صادقانهترین فصل زندگی انسانی است؟ یا شاید هم در پیوند با کودک درونمان که حتی در عنفوان جوانی و میانههای میانسالی و اوج کهولت قدرتمند است ولو برای لحظاتی هم که شده، بر آدمی حاکم شود و بهوسیله سلاح مخفی اعجابانگیزش، «ارباب تجارت» را با اَمت بریکوسکی عادی و غیراستثنایی متحد کند؟ نگارنده البته نمیخواهد تا آنجایی پیش رود که «فیلم لگو» را انیمیشنی ایدهآل بداند اما میتواند قاطعانه ادعا کند که «فیلم لگو»، اکثریت قریب به اتفاق انتظارات مخاطب از انیمیشنی ایدهآل را برآورده کرده است.
مسلما از دنیای آزاد و رها و بدون خطکشی یک انیمیشن، توقع حصول یک درام کاملا علت و معلولی نمیرود اما میتوان انتظار داشت که بهرهگیری از عنصر تصادف، بویژه در شکلدهی کنش و واکنشها و رویدادها و حوادث، بهگونهای باشد که انسجام میان تمام آنچه درون درام میگذرد حفظ شود و این، دقیقا یکی از موهبتهای «فیلم لگو»یی است که از ابتدا تا پایان، تم و مسالهای کودکانه اما به غایت گزنده و جسورانه و تابوشکنانه و اصیل و نو را برای خود برگزیده و مخاطب را با فیلمی مواجه کرده است که میتوان در آن، چه در درونمایه و طراحی پیام و چه در لحن و بیان و چه در بهرهگیری از عناصر روایی و تا حدی ساختاری و چه در آفرینش جهان اثر و شکلدهی مناسبات درونی و بیرونی ...
از یک انیمیشن چه انتظاراتی داریم؟ سیر و سیاحتی ماورایی و در عین حال بیحد و مرز که در آن، ذهنیت و عینیت و خودآگاه و ناخودآگاه و آرمان و واقعیت و حقیقت با یکدیگر درهمآمیخته شده باشند؟ یا میدانداری روح و رهایی از جسم و حرکت به سوی آسمانها و درنوردیدن ابرها؟ یا شاید هم شنا در اعماق دریای بیکرانی که خود، جزئی از آن هستیم، آن هم در پیوندی کاملا ارگانیک با فصل کودکی که اصیلترین و صادقانهترین فصل زندگی ...