یک قصه لاغر که نام (چاقی) بر آن نهاده اند
دومین فیلم راما قویدل بعد از پنج سال به نمایش درآمد اینکه چرا از سال نود و سه این فیلم نتواسته اکران شود نکته ای مبهم است با اینکه چاقی نه سیاسی است نه مشکل دیگری دارد، اولین فیلم قویدل به نام راه نجات که سال نود و یک ساخته را ندیدم و خبری از اکران شدن یا نشدن آن ندارم بنابراین نمی شود قضاوتی در روند پیشرفت این فیلمساز متذکر شوم، اما مهم ترین ضعفی که فیلم چاقی دارد از فیلمنامه می آید تصور می شود که چاقی قرار بوده یک تله فیلم باشد و بعد تبدیل به یک فیلم سینمایی شده است اما از آنجایی که قویدل کارگردانِ تلویزیونی ست با همان متر و معیار به سراغ ساخت فیلم بلند آمده و به نظر می رسد از نظر تایمینگ نتوانسته به سینما نزدیک شود به همین دلیل ما با فیلمی مواجه هستیم که از نظر محتوایی دچار ضعف است که البته این ضعف به ساختار هم آسیب رسانده، چاقی فیلمِ سینما نیست قصه ای لاغر و کم جان دارد، شخصیت پردازی ها الکن و ناقص می مانند، بسترسازی و قالب داستانی اش تکراری ست و فیلمساز تلاشی برای کیفیت موضوع نکرده چرا که چاقی نیاز به دوباره نویسی فیلمنامه داشته در حال حاضر این اثر تبدیل به یک فیلم موقعیت محور تکراری شده که نمونه ی آن را بارها دیده ایم که می شود به فیلم زندگی خصوصی حسین فرح بخش اشاره کرد، اساسا فیلم چاقی پیش از اینکه مسئله آن خیانت باشد یک اثر انسانی است و این برای مخاطب تا حدی قابل درک است اما عناصرهای دراماتیک در گره افکنی و رویارویی شخصیت اول با بحران غیر قابل تصور است، فیلمساز طرح موضوع کرده اما از نشان دادنِ دلایل طفره رفته است، حالا مخاطب از کدام زاویه باید چاقی را ببیند، آیا موضوع اصلی فیلم چاق بودنِ امیر است؟ یا خیانتِ امیر به همسرش؟ در فیلم دلایل منطقی برای عاشق شدن ...
دومین فیلم راما قویدل بعد از پنج سال به نمایش درآمد اینکه چرا از سال نود و سه این فیلم نتواسته اکران شود نکته ای مبهم است با اینکه چاقی نه سیاسی است نه مشکل دیگری دارد، اولین فیلم قویدل به نام راه نجات که سال نود و یک ساخته را ندیدم و خبری از اکران شدن یا نشدن آن ندارم بنابراین نمی شود قضاوتی در روند پیشرفت این فیلمساز متذکر شوم، اما مهم ترین ضعفی که فیلم چاقی دارد از فیلمنامه می آید تصور ...