پوستر undefined

سریال خانگی |درام ، کمدی

هیولا

Monster

۸.۴ /۱۰
امتیاز سلام سینما

از ۷۶۹ رای

منتقدان:

۵

امتیاز دهید:

مهران مدیری: یک هیولا در راه است... «هیولا» می‌تواند یک شاهکار باشد. این سریال داستان زن و شوهری است که به سمت خلاف کشیده می‌شوند و در این مسیر اتفاقاتی را تجربه می‌کنند.

کارگردان: مهران مدیری

نقدهای مردمی سریال هیولا

آزاد کردن هیولا به روش میکل آنژ


  

بندتو کروچه در کتاب کلیات زیباشناسی از روش جالبی برای تعریف هنر استفاده می‏ کند. او می‏ گوید هنر عبارت است از شهود... و اعتبارِ این پاسخ را ناشی از همه‏ ی چیزهایی می‏ داند که این تعریف آنها را تلویحاً نفی و هنر را از آن تفکیک می‏ کند و برای این که بگوید هنر چیست شروع می‏ کند به گفتن اینکه هنر چه چیزهایی نیست. شاید برای سریال جدید مهران مدیری یعنی هیولا هم این روش مناسب‏ تر باشد. شاید خوب باشد که بدانیم مهران مدیری در هیولا نسبت به گذشته و سریال های قبلی خود چه چیزهایی را نمی‏ خواسته و به دنبال حذف تعمدی آن ها بوده است. شاید به این نتیجه رسیده که آن مشخصه‏ ها تا قهوه تلخ جواب داده اما در سریال های بعد از آن مثل ویلای من، در حاشیه و در حاشیه‏ ی 2 اثرگذار نبوده. شاید فکر کرده نهایت آن ویژگی‏ ها را در آثار خودش داشته و دیگر نمی‏ توان از آنها فراتر رفت پس چرا باید آنها را تکرار کند و از خودش و کارهای قبلی خودش شکست بخورد؟ پس به دنبال اثری متفاوت بوده یا شاید به دنبال تنوع. یا آن طور که میکل‏ آنژ گفته:"در تکه سنگی فرشته‌ای دیدم، آنقدر سنگ را تراشیدم تا فرشته را آزاد کردم." پس خواسته با حذف زواید آثار قبلی فرشته ‏ای را آزاد کند یا شاید هیولایی را... اما مدیری چه چیزهایی از آثار گذشته را در اثر جدیدش حذف کرده:

1- بازیگران صرفاً کمدی 

مدیری گروه بازیگرانش را در این کار تغییر داده. در آخرین سریال قبل از هیولا یعنی در حاشیه ‏ی 2 منتقدان به نوع بازی اغراق شده‏ ی جواد رضویان و حتی مهران غفوریان، انتقاد کرده بودند هر چند که هر دوی این بازیگران در فصل اول در حاشیه اجرای بهتری داشتند اما در فصل دو به نوعی رها شده بازی کردند که چندان دلنشین نبود. مدیری این بار به سراغ فرهاد اصلانی، شبنم مقدمی و گوهر خیراندیش رفته، کسانی که نوع بازیشان چارچوب بیشتری دارد و همان قدر که نقش‏ های کمدی بازی کرده ‏اند سابقه‏ ی کارهای جدی هم دارند. شاید از بین چهار بازیگر اصلی طنازترین بازیگر خود مدیری است در صورتی که در کارهای پیشین کمتر بار کمدی کار بر عهده ‏ی شخص خودش بوده و این بدان معناست که عمداً آن نوع کمدی حاصل از اجرای غلوآمیز بازیگران را حذف کرده.

2- فانتزی

مدیری این بار و یا حداقل تا اینجای کار سریالی رئال ساخته. از فضای کوچه و خیابان استفاده کرده. شاید برای بار اول است که در سریال او یک مدرسه می‏بینیم. از آن فضاهای فانتزی همیشگی خبری نیست و تا اینجا کمتر به آن سمت رفته.

3- ریتم تند

به نظر می‏ رسد ریتم این سریال تا اینجای کار (قسمت سوم) نسبت به دیگر آثار مدیری آرام تر است. هنوز نمی‏دانم این خوب است یا بد و هنوز نمی‏ دانم این از ویژگی‏ های قسمت‏ های آغازین کار اوست یا نه؟ در آثار موفق سابقش مثل پاورچین، شب های برره، مرد هزار چهره و قهوه تلخ هم در ابتدای کار ریتم کندی داشت. پس ممکن است این تفاوت در ادامه منتفی شود و ریتم کار سریعتر شود. اما در هر حال ریتم تند همیشه یکی از ویژگی های مثبت آثار موفق مدیری بوده و امیدوارم در ادامه به آن خوش ریتمی سابق برسد که با توجه به روند قصه به نظر می‏ رسد ریتم و آهنگ خوش او بازخواهد گشت.

4- تعجیل در ساخت

مهران مدیری سریال هیولا را با صبر و حوصله ساخته و از آن تعجیل سریال‏ های نود شبی که "بچه‏ ها نمی‏ رسیم! دیر شد! امشب پخش داریم!" خبری نبوده و نیست. شش ماه فیلمبرداری برای سریالی که تعداد قسمت‏ هایش چندان زیاد نیست نشان می‏ دهد برای این سریال حسابی وقت گذاشته.

5- قهقهه

او در این سریال سعی نکرده بیننده را به قهقهه بیندازد بیشتر خواسته نکته ‏ای ظریف بگوید تا لبخندی حاصل شود. طنزهایش ظریف است و کمی پنهان.... انگار واقعاً بیشتر طنز است تا کمدی.

6- ناکجاآبادی گمشده در تاریخ

او این بار کمتر از روش‏های غیر مستقیم مثل اشاره ‏های نمادین در ناکجاآبادی به نام برره یا طعنه‏ وکنایه به حاکمانی از سلسله ‏ای ناشناخته در تاریخی گمشده بین زندیان و قاجاریان استفاده کرده و اتفاقاً و دقیقاً به خودِ مسئله در زمان و مکانی مشخص و معاصر اشاره کرده اما در عین حال سعی کرده چندان هم مستقیم و گفتاری نگوید و در دیالوگ‏ها نیاورد. آنها را تصویری کرده مثل تجمع فرهنگیان در مقابل وزارت آموزش و پرورش با این شعار که: "رسانه های کشور! انعکاس! انعکاس!" در حالی که خانواده ‏ی یکی از همان معترضین در خانه مشغول تماشای شبکه‏ های تلویزیونی هستند که در حال پخش راز بقا و تحلیل مرگ خاشقجی است. 

اینها بخشی از چیزهایی بود که تا اینجای سریال به نظر می رسد مدیری تعمداً حذف کرده تا نسبت به آثار گذشته متفاوت باشد. برخی از این حذفیات را خیلی‏ هایمان دوست داشتیم و داریم و شاید می‏ خواهیم که آن ویژگی‏ ها در کار مدیری حذف نشوند و یا در ادامه‏ ی سریال بازگردند.... شاید هم واقعاً بازگردند البته به شکلی کنترل شده ‏تر از قبل که این چندان بعید نیست. هنوز تعداد قسمت‏های سریال به نصف نرسیده و معلوم نیست دقیقاً با چه هیولایی طرفیم. به بازگشت ریتم در کارش امیدوارم چون معمولاً پس از معرفی شخصیت‏ های منفی و تکمیل فضای داستان، شوخی‏ هایش شروع شده و کنش‏ ها بیشتر می‏ شود. تاکنون که سه قسمت از این سریال پخش شده، حال ما خوب است و او دارد به آرامی و کاملاً با خونسردی ما را به کنایه‏ های تندش می خنداند اما خنده ای آرام و ما همچنان منتظر هیولاییم. ما مردمان عجولی هستیم زودتر هیولا را به ما بنما! 

بستن

بازارگرمی...



اکنون که تقریبا نیمی از سریال هیولا گذشته بار دیگر در این سالها شاهد  شکست مدیری در بازگشت به روزهای اوجش هستیم شاید دیگر نباید انتظاری از  مدیری داشت، شاید دیگر در عرصه کمدی هر چه در چنته داشته خرج کرده و  دست و  پا زدن هایش بیشتر او را فرو می برد. (همکاری دوباره با قاسمخانی ولو در  حد طراح قصه) (همکاری با بازیگرهای متفاوت با ترازی بالاتر همچون اصلانی و  مقدمی) اگرچه در ابتدا نویددهنده اوج گیری دوباره مدیری است اما مشخص شد که  همچنان در بر همان پاشنه میچرخد ولو با رنگ و لعاب بیشتر
مدیری با کمدی آیتمی شروع کرد و با کمک پیمان قاسمخانی و  وام گرفتن از  سیتکامهای معروف آمریکایی در ادامه سر و شکل داستانی به آنها بخشید که به   تولید آثار موفقی چون پاورچین و برره رسید.اما از قهوه تلخ به این سمت به  ورطه تکرار افتاد و با جدایی قاسمخانی از پروژه هایش در قصه پردازی هم  ناکام ماند. اما او خواست ترفند دیگری  به کار بگیرد در واقع  مدیری (به  خصوص از فیلم ساعت 5 عصر به بعد ) تصمیم گرفت با بها دادن بیشتر و جدی تر  به طرح شوخی ها با مضامین سیاسی اجتماعی و با افزودن بار مضمونی به آثارش  کمبودهای سختاری را از چشم مخاطب دور نگاه دارد.  اما همچنان دغدغه مدیری  کمدی فارس ( نمایشی و غلو آمیز) است و با این وجود او میخواهد اثرش به  واسطه بار مضمونی مدنظر ژستی رئالیستی به خود بگیرد که منجر به تناقضی  بنیادین در روایت میشود؛ تناقض در نوع شوخی ها، تناقض در لحن شوخی ها و در  کل تناقض در شخصیت پردازی ها و فضای زیستی اثر
سریال هیولا علاوه بر مشکلاتی چون کمبود ملات کافی برای قصه گویی و درجازدن  در همان طرح اولیه آشکارا از این مشکل رنج میبرد  به طور مثال سریال هر  بار وارد موقعیت اعتصاب معلمان میشود (مثل سکانس آخر قسمت ششم) فضایی  رئالیستی به خود میگیرد و هر بار مدیری و همکارانش سر میرسند مثل (مهمانی  لاکچری) به یکباره فضا مملو از شوخی های نمایشی و اغراق آمیز میشود حال  کاراکتر هوشنگ در رفت و آمد بین این آدمها تبدیل شده است به ملغمه ای از  معلم شریف تحصیلکرده جدی و فرد ساده لوح با ضریب هوشی پایین (انگار کیانوش  شبهای برره و مسعود شصتچی مرد هزارچهره) با هم ادغام شده اند. و در نهایت  مخاطب در همان ابتدا تکلیفش با این کاراکتر روشن نیست و حضور فرهاد اصلانی  هم در نقش چنین کاراکتر ناقص الخلقه ای کمکی نمیکند. بقیه هم که با ارفاق  تیپهایی هستند سطحی،  و چه حیف که استعدادهای بازیگری شبنم مقدمی در چنین  نقش بی مزه ای که معمولا امثال الیکا عبدالرزاقی آنها را بازی میکردند هدر  میرود.و خود مدیری هم انگار دارد همان استندآپهای دورهمی را پیاده میکند.  
به نظرم اصلا کل این سریال به واسطه همان استندآپها ساخته شده به مثابه  دکمه ای که برایش پالتو میدوزند. بنابراین سریال به جای قصه پردازی جذاب و  خلق موقعیتهای پر فراز و نشیب  که حالا از دلش چند کنایه سیاسی هم دربیاید  تبدیل شده است به سریالی با روایتی الکن که عمده جذابیت ظاهری اش همان  مضمانین انتقادی و کنایه های سیاسی گلدرشتش است که آن هم با تکرار زیاد از  حد قبح اش شکسته شده است و عملا تمام جدیت مسئله ای چنین مهمی (پولشویی ها)  را از بین برده و در حد لوس بازی تقلیل داده  و در نهایت منجر به  بازارگرمی بیشتر سریال در نظر توده ی مردم شده است. 

بستن


بسم الله الرحمن الرحیم

سریال هیولا ساخته جدید مهران مدیری، پدیده ی طنز ایران، نگاه نقادانه و درون ساختاری دارد به مقوله اشرافیت مدرن ایران و اشراف زادگی فاسد و آقا زادگان سر بر آورده از طبقه بروژوا است.

اشرافیتی که ریشه در یک خاندان فاسد سلطنتی ندارد، بلکه ریشه در خانواده های کوچک و بزرگی دارد که با خودخواهی خانوادگی و سوء استفاده از ساختارها و قوانین پُر خلا اقتصادی، در حال جمع آوری مال و افزودن به قدرت نامشروع خود هستند.

خانواده هایی که با دوستی مستمر با سیاسیون تازه به دوران رسیده و کوته فکر و کوتاه قامت عرصه اندیشه سیاسی و باج دادن ها و سبیل چرب نمودن های پیوسته از ایشان، قدرت و بقاء خود را تداوم بخشیده و گستره سایه شوم اقتصادی خود را بیشتر می کنند.

هیولا، نگاهی پر درد به ریاکاری مدیران بی دین و منافق صفت است.

نگاهی به ناآگاهی اقتصادی مردم است.

نگاهی به سادگی و صفای افراد سالمی است که در تحولات خرد کننده ی اقتصاد بیمار، در حال نابودی و افول است.

هیولا نگاهی به هیولای درون هر آدمی است که در عرصه پیکار با خوبی ها و فضایل انسانی، می تواند مغلوب یا منصور شود!

تشکر میکنم از هنرمندان متعهد به آب و خاک کشور عزیزمان ایران، همچون جناب مدیری که نگاه ساختار ساز و اصلاح طلب درون ساختاری دارند و بجای آنکه مدام دم از تغییر ساختار حکومت بزنند، به دولت سازی و جامعه سازی کشور کمک می کنند.

کشوری که باید به دست صاحبانش یعنی مردم شریف ساخته و سربلند شود.

بستن