چرا حفره فیلم خوبی نیست؟!؟
حفره (سکو) فیلمی معمولی ست , که این سطح از دسته بندی را نیز بیش از آنکه مدیون عناصر و ارکان سینماییش باشد , مدیون طرح و ایده عالی و جذابش است. ایده و طرحی عالی که پتانسیل تبدیل به یک اثر مهم و تاثیرگذار سینمایی را دشته (و البته هنوز دارد). طرحی که قابلیت تبدیل شدن به فیلمی خوب با ویژگیهای متفاوت را داراست. یعنی با توجه به ویژگیهای کامل طرح (از یک سو امکانات فلسفی و عمیق محتوایی , و از سوی دیگر امکانات فرمالیستی و نمایشیِ دیداری) مواد خام لازم جهت ساخت فیلمهایی سینمایی با رویکردهای متفاوت را در دسترس فیلمنامه نویسان , کارگردانان و تولیدکنندگان قرار میدهد. و قابلیت تبدیل شدن به فیلمی سرگرم کننده و اجتماعی با رویکردهای مختلف ژانری (راز آلود , مهیج , ترسناک و حتی کمدی یا تاریخی) و یا فیلمی متفاوت , فراژانری و سینمای مولف را داراست. اما تیم سازنده و کارگردان کمترین و سطحی ترین استفاده را از پتانسیلهای طرح و داستان نموده اند!!! و محصول آنها بیش از اینکه اثری هنری و فیلمی سینمایی باشد , فیلم تلویزیونی از کار در آمده!!
مشکل اول و بزرگ فیلم , در گام اول فیلمنامه فیلم است. فیلمنامه ای بسیار معمولی با تعاریف و گرایشاتی سطحی که نه رویکرد ژانری دارد , نه فلسفی , نه سبکی , و نه حتی رویکردی متفاوت و شخصی!! بر اساس طرح فیلم , نیاز به رویکرد نمادین (یا همان سمبلیک) در فیلم و فیلمنامه اجتناب ناپذیر است (زیرا خود طرح , طرحی سمبلیک است) حال اینکه شدت و میزان تمرکز و بکارگیری نمادها و عناصر سمبلیک در اثر به چه میزان باشد بستگی به نویسنده دارد (فیلمنامه های دارن آرنوفسکی مثالهای خوبی از فیلمنامه های سمبولیک و نمادگراینه میباشد ; فیلمهای پی و قوی سیاه نمونه های رقیق , کشتی گیر و نوح نمونه های غلیظ تر و دو فیلم چشمه و مادر نمونه های بارز فیلمنامه های نمادین هستند). اما بنظر میرسد نویسندگان فیلمنامه حفره (پدرو ریورو و دیوید دسولا) دانش و آگاهی عمیقی از سمبولیسم نداشته یا دانش و شناختشان محدود , اندک و سطحی بوده است!! زیرا نمادهای بکار گرفته شده در فیلم یا بسیار خام و سطحی ست و یا مبهم و گنگ! برای مثال در فیلمنامه ای با چنین طرحی اعداد مهمترین عنصر نمادین بوده (عدد خود نوعی نماد است و همواره کارکردی نمادین دارد) و خواه-ناخواه نقشی اساسی در تعریف و تفسیر فیلم ایفا میکند. پس باید در بکارگیری و استفاده از آنها بسیار دقیق , کامل و آگاهانه عمل نموده و تعاریف , اشارت و جزئیات لازم را در فیلمنامه (جهت رسیدن به معنی و مفهوم نهایی) تعبیه کرد. اما در فیلمنامه حفره اینچنین نیست و بنظر آن دقت و آگاهی لازم بکار نرفته!! مشخص نیست تعداد طبقات بر اساس نماد مثبت عدد 333 در نظر گرفته شده؟! یا نماد منفی عدد 666 که تعداد ساکنین طبقات است؟! اینکه چرا در هر طبقه 2 نفر حضور دارند و این قضیه نماد چیست نیز مشخص نمیشود!! معلوم نیست طبقاتی که مشاهده میکنیم یا بیان میشود (مثل 48 و 33 و 5 و 202 و...) کارکردی نمادین دارند یا فقط از روی تصادف انتخاب شده اند و در معنی و مفهوم فیلم تاثیری ندارند!؟! بازه نمادگرایی فیلم چه بازه ایست؟؟؟ (مثلا" عدد 33 که در فرهنگ بودیسم عددی مهم , مثبت و نمادین است. آیا اشاره به طبقه33 در فیلم با آگاهی از این موضوع انجام شده؟)
⭕️ اعداد در فرهنگها و مکتبهای مختلف براساسی متفاوت انتخاب و نمادسازی شده اند , و بسیاری از هنرمندان و نویسندگان (جهت جلوگیری از پیچیدگی بیش از اندازه در مفهوم اثر و جلوگیری از سوء برداشت) در نوشته یا اثر هنری خود , از یک منبع (یک بازه) برای نمادپردازی استفاده مینمایند , یا اگر بازه گسترده و منابع گوناگون را به کار میگیرند , کدهای لازم برای خوانِش اثر را در اختیار قرار میدهند. فیلمنامه چراهای بسیاری برای بیننده دقیق و کنجکاو باقی میگذارد. و چون فیلم و مفهوم مورد نظرش از جنس پرسش و طرح سوال نیست (بنظر با فیلمی نقادانه طرفیم) این چراها از نواقص فیلم محسوب میشود. مثلا" چرا قرار گرفتن در طبقات از قانونی پیروی نمیکند و تصادفی ست؟؟ آیا این انتخاب و رویکرد آگاهانه بوده یا از روی ناچاری؟؟ در مورد افراد همسلول (یا همطبقه) نیز پرسش مشابهی وجود دارد!! این مکان نمادی از کجاست؟؟ (زمین؟ یا جهان طبقاتی بشری؟ یا...؟) دنیای بیرون کجاست؟؟ (بهشت؟ یا جهان واقعی؟ یا...؟) قوانین حاکم بر این مکان از جمله ; یک ماه در هر طبقه , عدم اجازه ذخیره غذا , دوره 6 ماهه و امکان آزادی (که مشخص نمیشود حقیقی ست یا نه؟! و اگر حقیقت است این 6 نماد چیست و اشاره به چه چیزی دارد) بر چه مبنایی طراح و نماد پردازی شده؟؟ قهرمان کتاب به دست نمادی از پیامبران اولوالعزم است یا انسان اندیشمند؟؟ یا کتاب تنها تعریف و اشاره ای ست مستقیم به رویکرد و حرکت قهرمان داستان و اینکه ما با نوعی داستان پست مدرن دن کیشوت طرفیم؟؟
بنظر میرسد بسیاری از نمادهای فیلم به این اشاره دارد که ; طبقه صفر و آشپزان و سر آشپز نمادی از دنیای حاکمان یا همان پرودگار و فرشتگان و خدایانِ طبیعتِ روزی رسان را دارند , و مکانی که در فیلم میبینیم در واقع زندانی ست ساخته قوانین و نظامهای بشری , و مکانی برای تزکیه انسانهای خطاکار و ترک عادتهای ناشایست!!! خُب کلیت این داستان جذاب و خوب است ولی در اجرا به شکل آزار دهنده ای سطحی و شعاری! که در بسته بندی جذاب و روشنفکر پسند (رویکرد پوچگرایانه و مبهم فیلم) با قرار دادن روبانی قشنگ بر روی این بسته (کور سوی امید فیلم) ارائه گردیده است.
♦️ یک توضیح واشاره جنبی: در یک سایت سینمایی خارجی عضو هستم , یکی از کاربران خارجی که بنظر فیلمباز حرفه ای یا منتقد میاید در خلاصه مرورش (mini-review) چنین نوشته:
The message is: that in lowest floors no one even looks at the table anymore, they eat each other or kill themselves, so if a little child survives the lowest floor it's the biggest message possible. Okay I'm not against this message. but with that speed , the child hits the ceiling and paints the room with her blood, right??!!!
بدون توجه به دیکته ، گرامر و ادبیات بکار گرفته شده در متن ، نکته ای که اشاره دارم همین ایراد جزئی و شاید سختگیرانه ایست که به همین کورسوی امید پایانی (صعود دختر بچه بر روی سکو) گرفته شده. بنظر اینگونه ایرادات (چه منطقی و چه غیرمنطقی) ناشی از ضعفهای موجود در فیلمنامه میباشد. این رویکرد پوچگراینه با کور سوی امید در غالب درست و عمیق نه تنها بد و زننده نیست , بلکه بسیار دلنشین و قابل قبول بوده و غالب آثار هنری و فلسفی پس از مدرنیته را شامل میشود. اما ایراد و اشکال فیلم و فیلمنامه بیان و تعریف سطحی و غیرقابل قبول آن است.
از اشکالات دیگر فیلمنامه نحوه تیپ سازیها و عدم توانایی در تعریف منطقِ روایت فیلم است. در فیلمها و فیلمنامه های اینچنینی , شخصیت سازی جای خود را به تیپ سازی میدهد. تفاوت فیلمنامه های خوب و ضعیف در اینجاست که تیپسازی در فیلمنامه های قوی براساس دنیای واقعی و ترکیب آن با نیازهای دنیای خیالی داستان پرداخت , تعریف و ارائه میگردد ، اما در فیلمنامه های ضعیف این روند معکوس است!! و داستان و نیازهای آن اساس تعاریف و جزئیات لازم را مشخص میکند. در واقع در این نوع فیلمنامه ها بسیاری از تیپها , کنشها و واکنشها , دیالوگها و... تنها راه حلی سطحی و آسان برای توضیح (و یا بهتر بگوییم توجیه) طرح , ایده و کلیت داستان است. نکته منفی دیگر فیلمنامه پراکنده گوییِ سطحی آن است. از اشاره سطحی و دم دستی به نژادپرستی و نظامهای اقتصادی گرفته , تا محیط زیست و رسانه و دین!! مقوله هایی که خود به تنهایی برای اشاره و تمرکز و گسترش داستان کافی بود. (یا در صورت اصرار به اشاره به بیشتر از یک مورد , دستکم بایستی زمانی دو برابر برای فیلم در نظر گرفته میشد)
پس از فیلمنامه , کارگردانی آروتیا هم نتوانسته به کمک فیلم بیاید. کارگردانی ساده و دم دستی آروتیا فیلم را در حد فیلمی تلویزیونی تنزل داده است. بررسیِ -پتانسیلهای دیداریِ طرح , ایده فرمالیستی فیلمنامه , و فیلمی که ساخته شده- ما را به این نتیجه میرساند کارگردان یا شناخت و آشنایی خوبی با سبک اکسپرسیونیسم و همچنین سینمای فرمالیستی ندارد و یا درک و تعریفی متفاوت از زبان سینما و زیبایی شناسی آن!! قاب بندی های بسیار ساده (به معنی منفی و دم دستی و نه مثبت و مینی مالیستی سادگی) که فقط کارکرد تعریف داستان (آن هم به شکل روایی و ادبی) را دارد. بازی گیریهایی که در حد کارگردانی های تلویزیونی یا بهترین حالت نمایشهای واقعگرایانه پست مدرن است. به بقیه عوامل (از فیلم برداری و موسیقی گرفته تا میزانسن و صحنه آرایی و بازیها) هم ایراداتی کلی و جزئی وارد است که در حوصله این نوشته و خلاصه نقد نمیگنجد.
ای کاش فیلم و فیلمنامه دستکم رویکردِ ژانریِ استاندارد (با هدف تجاری-سینمایی) میداشت. این رویکرد ژانری چه در شاخه دلهره و رازآلود و ترسناک (triller , mystery , horror) و یا ترکیبشان , و چه در شاخه کمدی یا تاریخی (comedy , historical) میتوانست نتیجه بهتر و جدیتر , و اثری سینمایی و استاندارد داشته باشد (تصور کنید این طرح در ژانر کمدی سیاه و رویکرد طنز گزنده با استفاده از المانها و نمادهای تاریخی ساخته شده بود)
در پایان همانگونه که پیشتر عنوان کردم , فیلم حفره در نهایت فیلم تلویزیونی قابل قبول است که پتانسیلهای گسترده و فراوانی جهت تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی بسیار خوب و قدرتمند و حتی یک سریال خوب و قدرتمند و تاثیرگذار طولانی (10-13فصلی) را دارد. این طرح و ایده , خوراک فیلمنامه و سریال نامه نویسان کاربلد و تکنیکی صنعتی و هالیوودی ست , تا فیلم یا سریالی جذاب با استاندارد بالا تهیه کنند. پیشی بینی بنده اینه که در آینده ای نه چندان دور نسخه هالیوودی این فیلم رو میبینیم.