هرج و مرج جنگلی
نقد فیلم جومانجی 2
فیلم اصلی جومانجی به دلایل مختلف به یاد ماندنی شد؛ از جمله بازی رابینویلیامز فقید و همچنین جلوههای ویژه بینظیر فیلم در آن سالها که تمرکز خاصی هم بر حیوانات داشت. دنیای کودکان در آن سالها به جای گرهخوردن به دنیای مجازی و تبلت ها بیشتر پیرامون بازیهای رومیزی (Board Game) و بازیهای کارتی (Card Game) بود و از همین رو جومانجی نیز در کالبد همین اسباب بازی ها در فیلم نشان داده شد. استودیوی فیلمسازی کمپانی سونی یعنی کلمبیا پیکچرز، زمانی که قصد ساخت ادامه جومانجی را داشت با شناخت کامل دنیای مدرن و تفریحات کامپیوتری امروزه کودکان، تغییرات زیادی را در ماهیت اين فيلم اعمال کرده و آن را از یک بازی رومیزی تبدیل به یک بازی کامپیوتری (البته از نوع بازی های قدیمی مثل آثار عرضه روی کنسول سگا) کرده است. همین مساله در نگاه اول دل طرفداران نسخه اصلی را میرنجاند اما فیلم جدید هم اشارهای به قهرمان گذشته این سری (با بازی رابین ویلیامز) داشته و هم اینکه عناصر خوبی را در چنته دارد تا هم طرفداران قدیم و هم طرفداران جدید را راضی كند.
داستان درست از جایی آغاز میشود که فیلم قبلی در 22 سال پیش تمام شد و سپس بعد از یک سکانس کوتاه به سرعت به تاریخ امروز میرسد تا روایت فیلم مدرن شود. حکایت چهار دانش آموز که هر یک بنا به دلایل مختلف توبیخ شده و باید دفتر انباری مدرسه را تا عصر تمیز کنند. در گیرودار این تمیز کردن، کنسول بازی قدیمی را پیدا کرده و با وصل کردن آن به تلویزیون درب و داغان داخل انباری هر چهار نفر مشغول به بازی میشوند. بازی دستگاه نام «جومانجی:به جنگل خوش آمدید» را یدک میکشد و بچهها بعد از انتخاب کاراکترهای خود، ناگهان یک به یک وارد بازی کامپیوتری میشوند؛ البته در کالبد شخصیت هایی که انتخاب کردند. یکی قهرمان یکه بزن ماجرا و دیگری زن جنگجویی میشود و نفر بعدی نقش جمع کننده آیتم و در آخر دختری را داریم که در قالب یک نقشهخوان قهار با بازی بی نظیر جک بلک در بازی ظاهر میشوند. آنها باید این بازی را تمام کنند تا بتوانند به دنیای خودشان بازگردند و کم کم متوجه می شوند مثل هر بازی کامپیوتری دیگر، تعداد سه عدد «جان» دارند و این به این معناست که اگر بیشتر از سه مرتبه دچار اشتباه شوند، برای همیشه در بازی میمیرند.
داستان جومانجی جدید روایتی است که بسیاری از بچه ها فانتزیاش را از دورانی که وارد جهان بازیهای کامپیوتری شدند، دارند. اين مضمون چند باری به صورت ناقص دستمایه ساخت آثار سینمایی شده بود. اما حالا این بار جیککاسدان (پسر لارنس کاسدان افسانهای، نویسنده کناردست جورجلوکاس در برخی فیلمهای مجموعه جنگ ستارگان و ایندیاناجونز) سکان هدایت ساخت چنین فیلمی را بر عهده گرفته و با کمک چند فیلمنامهنویس دیگر، آشی را پختند که برخلاف حکایت معمول چندآشپز بودن و شور و بی نمک بودن غذا، تمامی زوایای رایج این سبک فیلم را به درستی پیش بردهاند. فیلم جومانجی به جنگل خوش آمدید با اینکه یاد آور آثاری همچون ایندیانا جونز است اما در آن حد هم به یاد ماندنی نیست، فیلم تنها یک اثر مفرح بخش است که برای کریسمس به اکران در آمده و میتواند مخاطب را غرق دنیای فانتزیاش بکند. بدون آنکه ذره ای حوصله او سر برود.
فیلم در لحظات ابتدایی خود کمی از کندی رنج میبرد اما به هر حال 15دقیقه ابتدایی در دنیای واقعی برای شناساندن شخصیتها به ما و پرداخت آنها و نشان دادن تضادهایشان با شخصیت هایی که در ادامه فیلم خواهند داشت، نه تنها ضروری بلکه جالب نیز هست. بعد از گذر این دقایق آغازین، روند تند فیلمنامه در کنار عناصر طنز که به وفور در طول فیلم دیده میشود، ضرباهنگ بسیار مناسبی را برای یک فیلم پاپ کورنی (همان سرگرم کننده) تدارک دیده و در کنار آن جلوههای ویژه چشم نواز (که البته بازهم بنا به ضرورت تغییرات دنیای مدرن با فیلم 22 سال پیش تمرکز خاصی روی حیوانات ندارد و آنها تنها بخشی از فیلم هستند). کاپ طلایی سرگرمی را به جومانجی جدید میبخشد. بازیگران نقش کودکانی را ایفا میکنند که در کالبد و بدن های جدید خود با همان ترس ها و ویژگی های کودکانه زندگی می کنند و همگی توانستند نقش خود را به اصطلاح در بیاورند اما همانگونه که پیشتر اشاره شد، جک بلک (که در درون یک دختر 14 ساله است) بهتر از بقیه خودش را غرق نقش خود کرده و تصور اینکه کس دیگری این رل را ایفا میکرد کمی غیر ممکن است.
اشارات فیلم به دنیای گذشته جومانجی در حد چند نماست ولی کاراکتر بدمن فیلم (فرمانده وان پلت) از فیلم قبلی است که البته بازیگر جدیدی به این کاراکتر جان بخشیده. کاراکتر منفی ماجرا برای یک فیلم کودک و نوجوان بیش از حد خشن است و از کشتن ابایی ندارد.
این بیش از حد خشن بودن و برخی شوخی های فیلم مخاطب اصلی یعنی کودک و نوجوانان را نشانه نرفته و مشخص است که کارگردان خواسته فیلمی را برای همه قشرها بسازد تا بزرگترهایی که برای خاطره بازی فیلم را میبینند هم راضی نگه دارد.
هرچند این مسائل کمی فیلم را روی یک بام و دوهوا گذاشته ولی برخی والدین سخت گیر شاید با شوخی های گهگدار بی ادبانه فیلمنامه چندان کنار نیایند. فیلم جومانجی به جنگل خوش آمدید، با بودجه 90 میلیون دلاری ساخته شده که نسبت به هزینه ساخت سایر دیگر فیلمهای پر زرقوبرق هالیوودی رقم مناسبی است. همین مساله فروش 550 میلیون دلاری آن تا به امروز را بسیار سودآور کرده و احتمال ساخت ادامه این فرنچایز را قوت بخشیده است. جومانجی از قدیم با عرضه شدن فیلم اولیه تبدیل به یک برند برای هرجومرج پیش آمده در دنیای جنگلی شد و فیلم جدید نيز با وام گرفتن از سایر آثار تخیلی – ماجرایی توانسته این برند را بعد از 22 سال همچنان تازه نگه دارد.