جستجو در سایت

1396/11/23 00:00

جنگ تمام نمی شود

جنگ تمام نمی شود

 اگر نامش را جنگ نگذاریم و مصرانه معتقد به دفاعِ مقدس هم باشیم، باز در همین دفاع هم جانِ تعداد بسیاری به فجیع‌ترین شکل گرفته شد: جسدهای بی‌سر، چند تکه استخوان و پیکرهای آلوده به گاز شیمیایی. سوژه «سرو زیر آب» از این‌ منظر که سال‌ها بعد از جنگ در تلاش است موضوع تفحص اجساد را مطرح کند، بکر است. دیگر مثل «شیار»٬ «بوی پیراهن یوسف» و یا «بوسیدن روی ماه» صرفاً با خانواده شهدا و انتظارٍ اندوه‌ناک آنان مواجه نیستم و «باشه‌آهنگر» دوربین را می‌برد در دل مکانی به نام «معراج» که اجساد نگهداری می‌شود و مسئولانی که انسان هستند و دارای ضریب خطای انسانی. تا بدین‌جا، طرح قصه به حدی پر کشش هست که بتوان با شخصیت‌های چندوجهی، گره‌افکنی و ایجاد چالش این روند را به تکامل رساند، اما فیلم‌ساز، بعد از آن‌که همین داستان پرکشش را لو می‌دهد، به همان میزان جسارت خود را هم از دست می‌دهد: آدم‌های فیلم همه خوب هستند و انتخاب‌شان باید درست باشد؛ همین باعث شده که تا آخر با یک روایت تخت و بدون فراز و نشیب روبه‌رو باشیم. طرح چند خرده‌داستانِ موازی از خانواده‌های شهدا و مسئولین تفحص در کنار هم، موجب شده که درام شکل نگیرد و از طرفی، مخاطب نتواند با هیچ‌کدام از آنان همراهی حسی داشته باشد یا مدام در پی کشف نفسانیات و درون شخصیت‌ها باشد یا چالش تصمیم‌گیری در مواقع بحرانی تماشاگر را درگیر کند. گاه، حضور این همه شخصیتِ رها، نفس قصه را هم می‌گیرد. اگر داستان، داستان توصیف‌گر و بدون قضاوت‌های ارزشی و هنجاری بود هیچ نیازی هم به نمادسازی از سرو و تطهیرِ مسئولین از عیب و خطا نداشت؛ هم‌چنین، لازم نبود سکانس پایانی با تدوینِ ناشیانه و پرش زمانی، به فیلم وصل شود. بی‌تردید، قصه‌هایی این‌چنینی که در پشت جبهه‌ها و صحنه جنگ می‌گذرد حالا و بعد از گذشت سال‌ها از پایان جنگ، نیاز به روایت‌های صادقانه‌ای دارد که آنچه بود را بدون ارزش‌گذاری‌های مرسوم، به تصویر بکشد.