جستجو در سایت

1396/07/28 00:00

موضوعی خوب که فدای مبتدیانه بودن سناریست و کارگردان شد

موضوعی خوب که فدای مبتدیانه بودن سناریست و کارگردان شد

فیلم با حال و هوای خوبی شروع می‌شود. با پرش‌هایی به موضوعات ایتالیایی (مثل بیان کردن داستان موتور وسپا و سبک زندگی ایتالیایی‌ها)، باعث می‌شود هم مخاطب با نادر (حامد کمیلی) و پرسناژ او بیشتر آشنا شود و هم اینکه شاید با او مقداری درباره آرزوهای او بتوان همزادپنداری کند. همین ایده به تنهایی کافی است تا فیلمی قوی و خوش‌ساخت را بتوان پدید آورد. تا اینجای کار با فانتزی خوبی مواجهیم.

سپس خیلی سریع داستان آشنایی نادر با برفا (سارا بهرامی) و عمق گرفتن رابطه آن دو اتفاق می‌افتد. دیالوگ‌های رد و بدل شده بین نادر و برفا در زمان مواجهه آن‌دو باهمدیگر در لوکیشن فیلمبرداری بسیار سطحی است؛ تا حدی که می‌توان گفت این نوع صحبت‌ها به نوعی کلیشه و دم دستی هستند. همینطور صحنه موتور سواری آنها و نیز باز هم با دیالوگ‌های یکنواخت و سطحی نادر و برفا روبروییم. کارگردان تا اینجا سعی داشته عاشقانه‌ای بین نادر و برفا را روایت کند، اما بخاطر دیالوگ‌های سطحی و نسبتاً کلیشه‌ای دو شخصیت این عاشقانه باور پذیر نیست. فیلمنامه تا اینجا (بیان پرسناژ نادر و آشنایی او با برفا) به نحوی به سرعت بیان شد که گویی با ریتم تندی طرف هستیم و موضوعات بسیار دیگری نیز در ادامه اتفاق خواهند افتاد. 

پس از مطرح شدن این دو، ازدواج و بچه دار شدن این زوج اتفاق می‌افتد؛ بچه دار شدنی که موضوع اصلی فیلم (یعنی نادر و آرزوی ایتالیا رفتن و ایتالیایی زندگی کردن او) را محو می‌کند و داستان را به سمت ناراحتی برفا از از بین رفتن بچه سوق می‌دهد. فروختن موتور ایتالیایی و خریدن یک ماشین غیرایتالیایی نیز بیانگر افول رویایی ایتالیایی نادر است. حال دیگر با یک فیلم فانتزی روبرو نیستیم و با یک ملودرام و همینطور با کُند شدن ریتم روبروییم، با بد اخلاقی‌های برفا و در خانه ماندن و غذا درست کردن‌های نادر. این محو شدن نادر و ایتالیا رفتن او -که سوژه اصلی فیلم باید باشد- ناخوشایند است.

در ادامه گَه گداری با صحنه های مثلاً طنزی روبروییم. مثل اسلحه دست گرفتن نادر و پخش شدن موسیقی فیلم Kill Bill که باز باعث می‌شود مخاطب بین طنز و فانتزی بودن و ملودرام سردرگم بماند. ترحم‌های پدر نادر که با همه آن روبرو نیستیم و بیشتر به شکل نقل قول هستند، قسمتی کم و در عین حال اضافه‌ای است که با بازی تصنعی بازیگر، بیشتر شعارگونه به نظر می‌رسد تا اینکه برای مخاطب و حتی خود برفا (!) تأثیرگذار باشد.

با توجه به اینکه صباغ زاده کارگردانی فیلم‌اولی است، این فیلم را می‌توان تا حدی قابل قبول دانست.